💕🍀خادمان مهدی فاطمه صل الله علیه🍀💕
🌾🌼🌾🌼🌾🌼🌾 📝
#
حکایت
🔴
مجازات گناه
✍پیرمردی بود زاهد که در دل کوه، توی دخمهای عبادت میکرد و از علفها و میوههای جنگلی کوه هم میخورد.
روزی از کوه به زیر آمد و به طرف ده راه افتاد رفت و رفت تا به نزدیک ده رسید، مزرعه گندمی دید.
🌾خیلی خوشش آمد، پیش رفت و دو تا سنبله از گندمها چید و کف دستش خرد کرد و آن چند دانه گندم تازه را خورد،
بعد از آنکه چند قدمی به طرف ده پیش رفت، به خودش گفت: ای مرد! این گندم از مال که بود خوردی؟…
حرام بود؟… حلال بود؟…
🌾زاهد سرگردان و پریشان شد و گفت: خدایا! من طاقت و توش عذاب آن دنیا را ندارم.
هرچه میخواهی بکنی و به هر شکلی که جایز میدانی مجازاتم کن و تقاص این چند دانه گندم را در همین دنیا از من بگیر!
خدا دعا و درخواست او را قبول کرد و او را به شکل گاوی درآورد و به چرا مشغول شد. 🌾صاحب مزرعه که آمد و یک گاوی در گندمزارش دید هرچه در حول و حوش نگاه کرد کسی را ندیدـ
ناچار طرف غروب، گاو را به خانه آورد و مدت هشت سال از او بهره گرفت، آخر که از گوشت و پوست او هم استفاده کرد،
کله خشک او را برای مزرعهاش
«داهول»
کرد یعنی مترسک کرد و توی زمین سر چوب کرد. 🌾روزی که صاحب زمین مزرعهاش را چید و کوبید و گندم را خرمن کرد، شب دزدها آمدند و جوالهاشان را از گندم پر کردند.
ناگهان صدای غشغش خنده از کله خشک گاو بلند شد، دزدها مات و حیران شدند و خشکشان زد.
هرچه به این طرف و آن طرف نگاه کردند دیدند هیچکس نیست اول خیلی ترسیدند و گندم جوال کردن را ول کردند. 🌾بعد آمدند پیش کله و ایستادند و گفتند:
«ای کله! ترا خدا بگو ببینم چرا میخندی؟ تو که هستی؟ چرا اینطور میخندی و ما را مسخره میکنی؟»
کله به زبان آمد و شرح احوالش را گفت و آخر هم گفت: «من به تقاص دو تا سنبله گندم دارم چنین مکافاتی میبینم. 💥
وای به حال شما که جوال جوال می برید
#خادمان_مهدی
فاطمه💚
https://eitaa.com/azogew
┈┉┅━━━━❀💌❀━━━━┅┈