#دردو_دل_اعضا ❤️🍃
سلام وقتتون بخیر.
ببخشید من سوالی ندارم اما دلم خیلی گرفته.
گفتم داستان منو تو کانال خوبتون بزارید تا برام یه حالت درد دل باشه و یا کسی بخونه و به خودش بیاد.
______________________________
من یه مادر 43ساله ام پسرم 19سالشه و تازه وارد دانشگاه شده.
دختری که ازش هفت ماه بزرگتره به بهانه سوالات درسی آروم آروم بهش نزدیک شد، چهار ماهی گذشت و تصمیم گرفتیم خانواده ها همدیگه را ببینند و برای آیندشون تصمیم بگیرند.
با اینکه از پسرم بزرگتره مخالفتی نکردم، متاسفانه مادرش با اینکه شصت و پنج سال سن داره ولی تشخیص نمیده لباس پوشیدنش درست نیست غیر آرایش غلیظ و بدحجابی مانتوهای دختر بچه ها را میپوشه، بسیار نو کیسه اند.با اینحال چیزی نگفتم. از اول مدام شروع کرد به پرسش در مورد شغل اینده پسرم و درآمدش، باز گفتیم حق داره.
با دخترشون غیر از خوشرویی و مهربانی جور دیگه ای صحبت نکردم چون دختر ندارم بهش، گفتم برام عزیزی. گفتم پسرم هیچی نداره دختر خانم قبول کرد،حتی گفت جشن عروسی نمیخواد، سرویس طلا هم نمیخواد،با اینکه ما گفتیم وظیفه ماست و برات میخربم، به یه حلقه راضیه و عقد هم محضر برن، فامیل هم نیان.
دوبار دیگه همدیگه را دیدیم. اما اروم آروم حرفهاشون عوض شد. اول گفت باید منزل مسکونی که قراره بعدها برن توش خیلی با ما فاصله داشته باشه،بعد گفت هر هفته واجب نیست ما بیاییم خونتون یا شما بیاین خونه ما.
بعد هم متوجه شدند پسرم یه سی تومنی پس انداز داره.
نظرش عوض شد و گفت سرویس طلا میخوام، ماشین هم میخوام.
گفتیم الان که عقد نیست سر عقد چشم سرویس و کادو هم میدیم.
ماشین هم با کمک پدرش و یکم طلاهای خودم خریدیم.
اما باز شروع کرد که باید به نام پسرتون باشه،، و سر این موضوع دعوای عجیبی راه انداخت!!!!!!
ناراحته که چرا به نام منه.
حتی با کمال وقاحت میگه پول طلای مادرت و پدرت را یک چک یکساله از پدرم میدم و تو مقابل خانوادت وایسا بگو بقیه اش مال خودمه و بیا ماشین را به نام من بکن!!!!!!
و مدام میگه مادرت مالت را میخوره. به پدر مادرت اعتماد نکن.!!!
خیلی جالبه هنوز خواستگاری رسمی هم نرفتیم اما حق نظر دادن داره ولی من نظرم فضولی تو زندگیشون بحساب میاد و میگه مادرت فضوله که ماشین به نامشه.!!!
توراااا خدا، اینجوری دختر تربیت نکنید.
شمای مادر مسئولی، تو آخرت باید جواب پس بدی.
چرا دورنگی؟!
چرا اینقدر بدبینی نسبت به خانواده پسر؟!
چرا ریاکاری!؟
این اشتباهه،،، از اول با نرمش و سازگاری جلو اومدن و بعد از اینکه پسر را وابسته و دلداده کردید توقعتون بالا بره و خانواده پسر را تو منگنه بزارید غیر از نیرنگ و حقه بازی چیز دیگه ای میشه اسمش را گذاشت!؟؟
قصدتون اینه که از، دخترتون کسب درآمد کنید!!!!!؟؟؟؟
والا نمیدونم اما پسرای مردم گناه دارند، از لحاظ عاطفی پسر ضعیف تر از دختره،ممکنه این حس شکست و تجربه بد باعث بشه دیگه ازدواج نکنه چون دیگه به هیچ دختری اعتماد نداره! شاید بدتر، برای فراموش کردن خدایی نکرده سمت مسیر بد بره.
خدا لعنت کنه خانواده دختری که به پسر به چشم یک غلام پول زا نگاه می کنند و خانواده و مخصوصا مادر پسر را هم اضافه می بینند.
لطفا بساط دکان و کسب درآمدتون را تغییر بدید.
پسر مردم برده نیست.
خانوادش دشمن نیستند.
برام دعا کنید.
دلم برای خودم میسوزه، چقدر عاشقانه دوستش داشتم، چقدر نقشه های قشنگ برای تولدش داشتم، چقدر هر چیز قشنگ دخترونه میدیدم میخریدم که تا میاد خونمون هربار بهش کادو بدم..... چقدر زشت خودشون را نشون داد.
خدا شرش را از سرمون کم کنه صلوات.
اللهم صلی علی محمد وآل محمد.