هیبت و عظمت امام هادی اشتر علوی می‌گوید: با پدرم در خانه متوکل بودیم، من در آن هنگام طفل بودم و جماعتی از آل ابو طالب و آل عباس و آل جعفر حضور داشتند. امام هادی علیه‌السلام وارد شد، همه آنان که در خانه متوکل بودند به احترام او پیاده شدند. آن حضرت داخل خانه شد، برخی از حاضران به برخی دیگر گفتند: «چرا برای این جوان پیاده شویم، نه شریفتر از ماست و نه سنش بیشتر است؛ به خدا سوگند برای او پیاده نخواهیم شد!» ابوهاشم جعفری - که در آنجا حاضر بود - گفت: «به خدا سوگند وقتی او را ببینید به احترام او با حقارت پیاده خواهید شد». طولی نکشید که آن حضرت از منزل متوکل بیرون آمد. چون چشم حاضران به آن گرامی افتاد، همگی پیاده شدند. ابوهاشم گفت: «مگر نگفتید پیاده نمی‌شویم؟!» گفتند: «به خدا سوگند نتوانستیم خودداری کنیم؛ طوری که بی اختیار پیاده شدیم». [1] . پی نوشت ها: [1] اعلام الوری، ص 360. منبع: زندگانی چهارده معصوم؛ سید محسن خرازی کانال «از شرح بی نهایت» https://eitaa.com/azsharhebinahayat