✨ زندگینامه 🔶خوی پاک ۲ از تواضع آن ‏حضرت اين بود كه روزى به حمام وارد شد. مردى به اوگفت : مرا مشت و مال بده. امام‏ عليه السلام پذيرفت. حاضران به مرد فهماندندكه اين شخص امام است. در اين هنگام مرد زبان به پوزش گشود، امّاحضرت دل او را آرام كرد و همچنان به مشت و مال دادنش مشغول شد. مردى از اهل بلخ كه همراه امام به خراسان مى ‏رفت، مى ‏گويد : روزى سفره‏ اى خواست و تمام بندگان خود را از سياهان و غير آنها براين سفره نشاند. عرض كردم : فدايت شوم! اى كاش مى‏ فرموديد براى‏ اينان سفره ‏اى جداگانه بگسترانند. فرمود : خاموش باش و بدان كه‏ پروردگار تبارك وتعالى يكى، مادر يكى پدر هم يكى است و جزا تنهابسته به اعمال آدمى است. آن ‏حضرت خوش ‏نداشت غلامانش وقتى بر سفره نشسته ‏اند به احترام‏او برخيزند و مى‏ فرمود : "اگر در حالى كه غذا مى‏ خوريد بر بالاى سر شما آمدم برنخيزيد تاوقتى كه از خوردن فارغ شديد". او گشاده ‏دست و بزرگوار بود. يكى از آداب وى در صدقات آن بود كه‏ چون براى خوردن مى ‏نشست، بشقابى مى ‏آورد و آن را كنار سفره مى‏ نهادو از گواراترين خوراكها قدرى در آن بشقاب مى‏ گذارد و آنگاه دستورمى ‏داد كه آن بشقاب را براى نيازمندان ببرند. سپس مى‏ فرمود : "خداوند عزّ و جل مى ‏دانست كه هر انسانى قادر به آزاد كردن بنده ‏نيست، بنابر اين راه بهشت را براى آنان از طريق اطعام قرار داد". ۱۱ ┏━━━🍃💐🍃━━━┓ @azzahraa_urmi ┗━━━💐━━