...!! 🌷یه روز بعد از ظهر که شبش قرار بود برای آخرین بار به جبهه اعزام بشه، اومد برای سر زدن و خداحافظی. همین که من رو دید چشمش خورد به پوتین‌هام. (پوتین‌های کهنه و پاره‌ای داشتم.) بعد از سلام و احوال‌پرسی بهم گفت: پوتین‌هاتو با پوتینای من عوض می‌کنی؟ نگاه کردم و دیدم پوتین‌های علی نو و تمیزه. مثل این‌که یک ساعت قبل از حرف زدن با من بهش پوتین نو تحویل داده بودند. 🌷چون شوخ‌طبع بود گفتم شاید داره شوخی می‌کنه. اما نه کاملاً جدی بود. گفتم: علی برای چی می‌خوای این پوتین‌های منو بگیری! خودت که پوتین نو داری؟ چیزی نگفت فقط اصرار داشت که این کار رو انجام بدم. بعد از اصرار فراوان گفت: عملیات نزدیکه من برم یا شهید می‌شم یا.... می‌خوام اگه خدا خواست و شهید شدم با پوتین‌های کهنه شهید بشم و این پوتینای نو رو لااقل یه نفر دیگه استفاده کنه. اینا برای بیت‌الماله. نباید به بیت‌المال ضرر زد. 🌹خاطره ای به یاد شهید معزز علی سیفی راوی: دوست شهید 🥀🕊🥀🕊🥀 @bartaren