✨✨✨ 🔆بــِســـمـِ الـلّـــهـ وَ هُــوَ الـــمُـــصَـوِّر🔆 ۱۰/خرداد/۱۴۰۲ تا من ناهار فردا را بار می‌گذاشتم، ظرف نخودچی‌کشمش‌اش را برداشت و رفت پشت پنجره نشست. ازوقتی نرده‌های محافظ را نصب کرده‌ایم و هوا هم خوب شده، می‌رود همانجا می‌نشیند، می‌ایستد، با کبوترها و قمری‌ها حرف می‌زند و گل‌ها را ناز می‌کند. تازگی هم که دلش می‌کشد آنجا به‌به بخورد. بچه‌های آپارتمان‌نشینِ سال‌کرونایی همین‌اند، زود دل‌شان می‌گیرد و حوصله‌شان سر می‌رود. نه اینکه حالا کرونا باشد، نه. همینکه مادرشان توی آن ۹ماه خودش را قرنطینه کرده باشد و بعدش هم که دنیا آمدند رفت‌وآمد و قدم نورسیده مبارکی ندیده باشند، دلشان کوچک شده. تک باشند که دیگر بدتر. گاهی روزی دو نوبت می‌رویم ددر و وقتی برمی‌گردیم باز هم با گریه ددر می‌خواهد. حیاط را هم خیلی ددر به حساب نمی‌آورد. حتما باید ماشین و موتور و نی‌نی و گربه ببیند تا رضایت دهد. چندتا بازی از خاله «نون» توی موسسه یاد گرفته‌ام، چندتا هم از توی نت پیدا کنم و بزنم‌شان تنگ کتاب خواندن و نقاشی و آب‌بازی و عروسک‌بازی بلکه به روزی یک ددر راضی شود. یک هفته هم وقت دارم تا برنامه شیرازگردی‌مان را نهایی کنم و بسم الله را بگویم. ماهی دوبار هم کتابخانه رفتن می‌گذارم توی برنامه‌اش تا ببیند می‌تواند با نی‌نی‌هایی وارد تعامل شود که مثل خودش می‌آیند روی صندلی‌های صورتی و سبز و آبی می‌نشینند و کتاب می‌خوانند. تابستان هیجان‌انگیزی خواهد شد. امیدوارم. 🍃🍃🍃 ☕️دعوتید به یک فنجان عطرِ |بٰاهٰارْنارَنج| 🔰 https://eitaa.com/joinchat/3291676979Cd3d47b01a3