#زمینه
#شب_سوم
#حضرت_رقیه(س)
#مجید_رضایی
#سپردم_آئینه_هاروازجلوچشمات_بردارن
#حلقه_ادبی_ریان
بند اول :
سپردم آئینه ها رو از جلو چشمات بردارن
هنوزم تو قشنگی سر به سر تو میذارن
شرمندم
گله سری برات نداشتم
گل بوسه
رو زخمای سرت گذاشتم
بخند تا بخندم/ عمه به قربون تو
زخماتو خودم میبندم / عمه به قربون تو
بند دوم :
بخواب که دیگه دیر وقته میدونم بابا دیر کرده
شاید که توی تشته شاید به نیزه گیر کرده
میدونی
چقد سرش شلوغه بابا
میدونی
کجاها که نرفته شبها
بخواب تا بخوابم / عمه به قربون تو
به فکر غم ربابم / عمه به قربون تو
بند سوم :
زخمای تنت خوب میشن نگران نباش عمه جان
دس نکش روی لثه هات دندونات بازم درمیان
میبینم
ورم دارن لبات هنوزم
میبینم
کبوده سرتا پات هنوزم
بمون تا بمونم / عمه به قربون تو
سخته واسه تو میدونم / عمه به قربون تو
#حلقه_ادبی_ریان
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
✅کانال سبک وشعر باب الحرم