|⇦• فراز هایی از خطبۀ کوبندۀ امام زین العابدین علیه السلام در مجلس یزید لعنت الله به نفس حاج سید مهدی میرداماد•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• *أيّها الناس، أنا ابن مكّة ومنى، أنا ابن زمزم والصفا، أنا ابن من حمل الزكاة بأطراف الرداء، أنا ابن خير من ائتزر وارتدى، أنا ابن خير من انتعل واحتفى، أنا ابن خير من طاف وسعى، أنا ابن خير من حج ولبّى ..* من کی ام ؟ من پسرِ مکه و منایم .. من پسر زمزم و صفایم .. من پسرِ اون آقایی ام که الحجر الأسودُ تو عباش گذاشت سرِ جایِ خودش قرار داد .. من پسرِ بهترین طواف کننده گانم .. من پسرِ بهترین سعی روندگانم .. *أنا ابن من حمل على البراق في الهواء، أنا ابن من أسري به من المسجد الحرام إلى المسجد الأقصى، فسبحان من أسرى، أنا ابن من بلغ به جبرائيل إلى سدرة المنتهى، أنا ابن من دنا فتدلى، فكان قاب قوسين أو أدنى، أنا ابن من صلّى بملائكة السماء، أنا ابن من أوحى إليه الجليل ما أوحى ..* یه مرتبه دیدن صدا زد : *أنا ابن محمّد المصطفى ..* اول جدِ اولشُ معرفی کرد .. تا گفت من پسرِ محمد مصطفی م .. همه شروع کردن بلند بلند فریاد زدن این پسرِ پیغمبرِ ؟... ازین فرصت استفاده کرد ، حالا میخواد جدّ دومشُ معرفی کنه .. ای جانم .. *أنا ابن من ضرب خراطيم الخلق، حتّى قالوا لا اله إلا الله، أنا ابن من بايع البيعتين، وصلّى القبلتين، وقاتل ببدر وحنين، ولم يكفر بالله طرفة عين أنا ابن مَن ضرب بين يدَي رسول اللهِ بسيفَين* من پسرِ اون کسی ام که بینِ دستانِ پیغمبر شمشیر میزد .. (دستایِ مارو بستید ؟) حلم دار به کسی میگن که قدرت داره و مجبورِ صبر کنه .. الله اکبر به این آقایی که داره زبان به خطبه باز میکنه .. *وطعن برمحَين، وهاجَرَ الهجرتين، وبايع البيعتين، وقاتَلَ ببدرٍ وحُنَين، ولم يكفر بالله طَرْفةَ عين، أنا ابنُ صالحِ المؤمنين، و وارثِ النبيّين، وقامعِ الملحدين، ويعسوب المسلمين، ونور المجاهدين، وزينِ العابدين، وتاجِ البكّائين، أنا ابن المحامي عن حرم المسلمين ..* بابایِ من حرمِ مسلمینُ حمایت کرد .. حالا شما اهل بیتشُ واردِ مجلسِ نامحرما کردید .. هنوز دست بردار نیست .. مجلس شروع کرد به ضجه زدن .. بعضی نقل ها داره همه تو صورت ها میزدن گریبان پاره میکردن .. *ويذروهم فيها ذَرْوَ الريح الهشيم، ليثُ الحجاز، مكّيّ مدنيّ، خَيفيٌّ عَقَبيّ، بَدريٌّ أُحُديّ، شَجَريٌّ مُهاجريّ، مِن العرب سيّدُها، ومِن الوغى ليثُها، وارثُ المشعرَين، وأبو السبطَين، الحسن والحسين، ذاك جَدّي عليُّ بن أبي طالب ...* تا دید مجلس دگرگون شد .. تا دید همه دارن ضجه میزنن .. اینجا یه اسمی رو برده .. باید حقشُ ادا کنی .. یه مرتبه گفت : *أنا ابن فاطمةَ الزهراء ..* تا به اینجا رسید ضجه ها بلند تر شد .. دید اسم فاطمه همه رو بهم ریخت .. هی تکرار میکرد .. من پسرِ فاطمه ام .. همه چیز بهم ریخت .. یزید دید الانه که سقف رو سرش خراب بشه .. الانه رسوا شه .. گفت موذن رو بگید اذان بگه .. یه جوری صدایِ اینو قطع کنید .. موذن بلند شد .. الله اکبر ... الله اکبر ... امام سجاد از دونه دونه فرازهای اذان میخواد بهره ببره .. گفت أَشْهَدُ أَنّ لَّا إِلَٰهَ إِلَّإ الله .. حضرت گفت پوست و خون و گوشتِ من شهادت میده به یگانگی خدا .. تا گفت أَشْهَدُ أَنّ محمداً رسول الله .. الله اکبر آماده ای یا نه ، سادات ، علما .. یه مرتبه دیدن زین العابدین بلند شد .. عمامه ش رو از سرش برداشت .. اشاره کرد آی موذن ساکت شو .. رو کرد به یزید ، یزید ازت یه سوال دارم ، این محمدی که تو اذان اسمشُ بردن ، سوالِ من اینه ، آیا این ‌محمد جدّ توِ یا جدِّ من ؟!! اگه جد توِ که همه میدونن دروغ میگی ، اما اگه جدِ منه ، این‌سری که تو تشتِ .. این حسینِ ... منم عزیزِ پیغمبرم .. بعضی از نقل ها نوشتن کار به اینجا که رسید یزیدِ ملعون بلند شد مجلسُ ترک کرد .. دیگه نتونست جوابِ امام سجادُ بده .. رفت از مجلس ، اطرافیاش هم رفتن انگار مجلس از اغیار خالی شد .. همۀ توجهات دیگه به امام سجاد جلب شد .. انگار تازه میخواست برا دلش روضه بخوانه .. انگار اسمِ فاطمه رو آورد بغض همه زن و بچه ترکید .. نمیدونم .. تا یزید رفت شروع کرد اینجوری گفتن : *أنا ابن طریح کربلاء ... أنا ابن العطشان حتى قضى .. أنا ابن العطشان حتى قضى ، أنا ابن طریح کربلاء ، أنا ابن مسلوب العمامه والرداء .. انا ابن المقتول ظلما أنا ابن المحزوز الرأس من القفا ...* ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____ ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam_net