از خراسان روضه خیلی دور شد... و توسل بسیار جانسوز ویژۀ شهادت حضرت امام علی ابن موسی الرضا علیه السلام _ سید رضا نریمانی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اباصلت! زمین خوردن آقات رو دیدی؟کجا بودی کربلا؟! خواهرش بالا تَل ایستاده بود...هی می دید هر کی میره برنمیگرده...چند لحظه طول میکشه...هی میاد بیرون یکی دیگه میره... فکر میکردن کار حسین تمام شده...دوباره می دیدن آقا یه نفس می کشه،یه مرتبه یکی دیگه می رفت...نیزه شو بر می داشت.... آقا! یا امام رضا! شنیدم هی داد میزدی میگفتی:جگرم....کربلا این آقا همچین که گفت جگرم...نامرد این نیزه رو برداشت...گفت:ها جگرت میسوزه؟! چنان نیزه رو بلند کرد...تو دهان حسین..... چقدر روبه رو طولش دادن یه جوری هر کدوم طولش دادن کُشتنِ تو جلو چشمای من سه ساعتِ تموم طولش دادن سَرِ فُرصت سرت رو بریدن به چه قیمت سرت رو بریدن بمیرم داداشِ غریبم تویِ غربت سرت رو بریدن یکی داره پیرهن رو میدزده پیرهن که نه! کفن...می دزده یکی داره با یه کهنه خنجر سرُ از روی بدن می دزده ای حسین من...غریب مادر *همچین که عبا به سر کشیده بود تو این مسیر می رفت...احتمالا موقع غذا بوده...چون روایت میگه سفره پهن بوده....خادما...کنیزا...سر سفره....تا آقا رو دیدن...آقا میشه با ما هم سفره بشید؟روایت میگه آقا با همون حال اومد سرِ سفره نشست...."آقا میشه امروز با ما هم،هم سفره بشید؟!"چندتا لقمه خورد...دیگه نتونست...رفت داخل حجره... گفت:اباصلت درهای حجره رو ببند...فرشا رو جمع کن...میخوام مثل جد غریبم،حسین جون بدم...* از خراسان روضه خیلی دور شد یابن الشبیب زهر وقتی داخل انگور شد یابن الشبیب اشک در چشمان آقا حلقه زد آن جا که گفت حال و روز جدّ ما ناجور شد یابن الشبیب در هجوم تیر ها و نیزه ها گم شد تنش در میان سنگ ها محصور شد یابن الشبیب *ناله بزن بگو:حسین....* •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam