«آتشفشانِ خاموش / با انفجارِ بغضش / از بالا، / جاری شد / خشم و خروشِ مردم / بیداد کرد / تهدیدها / - این میوههای فاسد - / هی ماند و باد کرد! / مشتِ بزرگِ مردم / محکم شد / صدها لباسِ خونی / پرچم شد!» (بند دوم از منظومۀ «هفدهم»، زندهیاد عمران صلاحی).
در نخستین سالهای پساز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، واقعۀ تلخ ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ در هنرهای تجسمی (مانند نقاشی و گرافیک) به تصویر کشیده است. برخی از نقاشان نیز همگام با رخدادها و تحولات زمانۀ خود و طی تأثیری که از آنها گرفتند، به خلق آثاری با مضمون این رویداد پرداختند. حتی برخی از آنان نیز خود در صحنۀ راهپیمایی روز ۱۷ شهریور، حضور داشته و از نزدیک، نظارهگر جنایتهای رخداده در این حادثۀ تلخ بودند.
در این نقاشیهای روایی، مردم در حوالی خیابان و میدان «ژالۀ» تهران (خیابان «مجاهدین اسلام» و میدان «شهدا»ی کنونی) با مشتهای گرهکرده درحال سر دادن شعار هستند و سربازان مسلح ارتش رژیم پهلوی بهصورت آمادهباش، رودروی آنها ایستادهاند و بهسمتشان نشانه گرفتهاند. پیکر شهیدان بر سنگفرش خیابان «ژاله» افتاده است یا مردم، آنان را بر سر دست گرفتهاند و از قتلعام هموطنان یا خانوادۀ خویش اندوهگین هستند. همچنین تغییر نمادین نام میدان «ژاله» به «شهدا» در این آثار به چشم میخورد. به همین خاطر، پرداختن به رویداد هفدهم شهریور در این سوگنگارهها از جنبهای عمدتاً واقعگرایانه برخوردار است و مضمونپردازی آن به شیوۀ انتزاعی، نمودی کمرنگ دارد.
به مناسبت چهل و ششمین سالگرد واقعۀ خونبار هفدهم شهریور و با گرامیداشت راه و نام شهیدان و جانبازان آن، تعدادی از نقاشیها در این فرسته معرفی شدهاند که این واقعه را بازنمایی کردهاند.
🔺رسانه بافتار
🆔
https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35