🤷آقا هُل نده! جا نیست!
این را یک جوان در ایستگاه تئاتر شهر مترو تهران با صدای بلند میگفت. وقتی میخواست دیگران را از تلاش برای حضور در قطاری که مملو از جمعیت بود منصرف کند. اگر مترو سوار شده باشید، به حقانیت گفته او در یک صبح شلوغ و پرفشار، ایمان دارید. لحظاتی پر از فشار و شلوغی! اما نکته جالب برای من این بود که چند لحظه قبل هم خود او بود که بلند میگفت: «آقا برو داخل! جا هست!»
برایم عوض شدن ۱۸۰ درجهای حرف یک نفر، آن هم تنها در چند ثانیه جالب و خندهدار بود.تنها چیزی که عوض شده بود این بود: مرد یک قدم برداشته بود و وارد قطار شده بود. با برداشتن همین یک قدم، جایش عوض شده بود. حالا او داخل قطار بود نظرش هم عوض شده بود! چند لحظه قبل، «جا بود» و حالا «جا نبود».
کمی که دقت کردم دیدم شاید در زندگی هم گاهی وقتها همین باشیم. گاهی با یک جابجایی ساده، نظرمان هم عوض میشود. تا وقتی کارمند هستیم، در مورد مدیرمان چیزهایی میگوییم و نظراتی داریم. بلند میگوییم که: «آقا برو داخل! جا هست» اما وقتی خودمان مدیر میشویم میبینیم که آن بنده خدا هم چیزهایی میدیده و انگاری واقعا جا نیست. حالا داد میزنیم: «آقا هل نده! جا نیست!» تا وقتی پدر و مادر نشدهایم ممکن است به رفتارهایی منتقد باشیم و وقتی خودمان پدر و مادر می شویم میبینیم که گویا خیلی وقتها حق با آنها بوده. خیلی وقتها جایمان که عوض میشود، نظرمان هم عوض میشود.
شاید گاهی وقتها در هنگام قضاوت کردن در مورد دیگران خوب است که همین یک قدم را در ذهنمان برداریم. یک قدم برداریم و خودمان را جای طرف مقابل بگذاریم و از خودمان بپرسیم: «آیا واقعا جا هست یا نه؟». شاید با این کار منصفانهتر راجع به بقیه فکر و صحبت کنیم.
🗒 نقل در: امیننوشت |
@amin_nevesht
#همدلی
#باغچه
@baghche1403