🦋🌷 🥀 🌷۴- «به مجنون شدم عشق باریده بود!» 🔻۴-۵) ادامه خاطره..‌.⏪ ....اندکی بخود آمدم ، بلافاصله پتو سنگین و خیس را از روی سرم بر داشتم، هوا کمی روشن شده بود ، دیگر چهره آرام وملکوتی برادر ناشناس که درکنارم داشت اسلحه اش را تمیز می‌کرد، برایم قابل تشخیص بود ،آری! دوست عزیزم «حاج یدالله سینجلی بود (مردی که ۳۰ چندمین بهار زندگی‌اش را می‌گذراند و این دومیّن باری بود که با او توفیق حضور در جبهه را داشتم ، باراول درجبهه گیلان غرب و سومار واین بار در جزیره مجنون، گرچه اختلاف سنی محسوس و زیادی با ایشان داشتم ، ولی قرابت فکری، صفا و صمیمیت و تواضع وبزرگواری آن عزیز، این فاصله را کوتاه کرده بود، هرچند او بعدها ، با شهادتش از من ، از زمین تا آسمان فاصله گرفت و در عملیات فاو به آرزوی دیرینه اش که شهادت در راه خدا بود ،نایل آمد.) باران داشت کم‌کم بند می‌آمد. چشم لیلی آسمان آخرین مرواریدهای درشت خود را نثار مجنون میکرد! سرخی شفق صبحگاهی! نیزارهای نیم‌سوخته! برکه‌های آب! وغوغای غوکها! و هم همهٔ پرندگان! که بیشتر بعد ازصدای مهیب خمپاره ها وتوپها در جزیره می‌پیچید و نیز آرامش و نماز و راز ونیاز مخلصانهٔ رزمندگان در آن وضعیت وخیم وبحرانی در میان گل ولای وآتش شدید دشمن! در اطراف جاده وشور وحال وصف ناپذیر دلاوران رزمنده!که با روشن شدن هوا بیشتر رخ می‌نمود! مرا بیشتر مبهوت و متحیر میکرد! چنانکه گویا دیشب با همه سختیش خواب وخیال ورؤیایی شیرین بود! که به سرعت گذشت و دیگر تمام خستگی وگرسنگی از ما رخت بر بسته بود! آری! دیشب در مجنون عشق باریده بود! ومن پای در گل خوابم برده بود! آری! لطف الهی وامدادهای غیبی او گاه با باران وتوفان ،گاه با خواب وخیال ، می برد ما بدان آنجایی که خاطر خواه اوست! چنانکه در آیات ذیل که شأن نزولش در باره امدادهای غیبی حق در صدر اسلام به سپاهیان اسلام است ، گویا در این عصر در باره ما شده ،چنانکه می فرماید ؛ 🌼«أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللّٰهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جٰاءَتْکُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنٰا عَلَیْهِمْ رِیحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْهٰا وَ کٰانَ اللّٰهُ بِمٰا تَعْمَلُونَ بَصِیراً» 🌼«ثُمَّ اَنزَلَ عَلَیکُم مِن بَعدِ الغَمِّ اَمَنَةً نُعاسًا یَغشی طَائِفَةً مِنکُم» 🌼«و یُنَزِّلُ عَلَیکُم مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُم بِهِ و یُذهِبَ عَنکُم رِجزَ الشَّیطنِ ولِیَربِطَ عَلی قُلوبِکُم و یُثَبِّتَ بِهِ الاَقدامکم» ♦️تذکر؛ لازم به ذکر است این خاطره ام را در هفته دفاع مقدّس سال ۱۳۷۶ در روزنامه کیهان چاپ و منتشر شده. ❤️ ابوالفضل فیروزی (نی نوا) مقدّس 🆔 @banavayeneynava 5⃣