سالها پیش که دانشجو بودم و ساکن خوابگاه دانشجویی ، یکی از دخترای اتاق بغلی که مدتی بود با هم رابطه خوبی داشتیم و نیمچه دوست شده بودم بهم گفت : فلانی خوش به حالت😫 من : 😳😬 چرا ؟ چیزی شده ؟ گفت : آخه هر وقت کلاس داری ده دقیقه ای آماده ای و دم در منتظر سرویس دانشگاه🚌 گفتم : خب این که عادیه ... آدم راحت آماده میشه ، دو ساعت معطلی نداره که😎 گفت : اعتماد به نفست بالاست 🤨 فکر کردم داره مسخره م می‌کنه 😡😠 ... اما قیافه ش به این حرفا نمی‌خورد 😦🙄 گفتم : چطور ؟ گفت من باید یه ساعت زودتر پاشم و کارام رو بکنم تا برسم 🤯😵 ... گفتم : خب چرا اینقدر پای آینه وایمیستی؟ گفت : نمیتونم ... تا آرایش نکنم نمیتونم ... اصلا خجالت میکشم بیام بیرون ... همش حس میکنم یه چیزی کم دارم ... منم نامردی نکردم از دهنم پرید : همون اعتماد به نفس😬 گفت : آره .انگار یه چیزی کم دارم ... که خب این دیگه اعتماد به نفس نبود 🛑 عزت نفس و حس ارزشمندی بود + خودپنداره مثبت از خود داشتن این دو تا رو بعداً خودم فهمیدم از تو کتابا و حرفای اساتید ... خب منم اون موقع جوجه دانشجو بودم و اینقدرا هم حالیم نبود خب ... چی فکر کردید ... درک و تشخیص درست ریشه خیلی مشکلات و اختلالات کار هر کسی نیست ... بهر حال کلی پیرهن پاره کردم و دود چراغ خوردم خودم حالیم شد💡 ای کاش اون روزا میدونستم و بلد بودم بهش کمک کنم😔 و الان دلم میسوزه برای این همه واردات و پول بی زبون ملت که میتونه خرج چیزای مهمتر بشه + دختران و زنان با اعتماد به نفس + عزت نفس ضعیف و خود پنداره نه چندان خوب eitaa.com/bandegizendegi