دستم نمیرسد که دل از سینه برکنم
باری ، علاج شوق ، گریبان دریدن است
شامم سیه ترست ز گیسوی سرکشت
خورشید من برآی که وقت دمیدن است
سوی تو ای خلاصه گلزار زندگی
مرغ نگه در آرزوی پرکشیدن است
بگرفته آب و رنگ ز فیض حضور تو
هر گل در این چمن که سزاوار دیدن است
با اهل درد شرح غم خود نمیکنم
تقدیر قصه ی دل من ، پرکشیدن است
#یه_درددل
#شعر
#عاشقی
https://eitaa.com/bandegizendegi
🛑کپی و بازارسال مطلب بدون ذکر لینک کانال جایز نیست⛔️