احتمالا خیلی از شما دوستان با نام شهید مرتضی آوینی آشنا هستین و برخی از آثار و نوشته های او رو خوندید و تورقی کردید .... خوندن این چند خط حرف دل این سید شهید برامون خالی از لطف و تلنگر نیست ... شاید دیوار اندیشه مون ترک جدیدی بخوره و جوانه فهمی عمیق در پای اون ریشه بدوونه ... شهید درباره جوونیه خودش میگه 👇👇👇 « ... تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری ناآشنا هستم ؛ خیر . من از یک 💫«راه طی شده»💫 با شما حرف می‌زنم . من هم سال‌های سال در یکی از دانشکده‌های هنری درس خوانده‌ام ، به شب‌های شعر و گالری‌های نقاشی رفته‌ام ، موسیقی کلاسیک گوش داده‌ام ، ☄ساعت‌ها از وقتم را به مباحثات بیهوده دربارهٔ چیزهایی که نمی‌دانستم گذرانده‌ام ، 💥من هم سال‌ها با جلوه‌فروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیسته‌ام ، 💥ریش پروفسوری و سبیل نیچه ای گذاشته‌ام و ⚡️کتاب «انسان موجود تک‌ساحتی» هربرت مارکوزه را بی آنکه آن زمان خوانده باشم‌اش طوری دست گرفته‌ام که دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند :🌛 عجب! فلانی چه کتاب‌هایی می‌خواند ، معلوم است که خیلی می‌فهمد🌜 ... اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده‌است که ناچار شده‌ام 🍃رودربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقاً بپذیرم که 🌽«تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین 🍯«دانایی» نمی‌شود ، و حتی از این بالاتر دانایی نیز با تحصیل فلسفه حاصل نمی‌آید ، 🌱 باید در جستجوی حقیقت بود و 🍏 این متاعی است که هر کس براستی طالبش باشد ، آن را خواهد یافت و در نزد خویش نیز خواهد یافت 🍎 ... و حالا از یک راه طی شده با شما حرف می‌زنم ...» 🆔@bandegizendegi