❣️
#عاشقانه_های_شهداء
❤️ احساس می کردم هیچ کس مرا به اندازه حمید دوست ندارد. اصلاً دوست داشتنش نوع دیگری بود. هیچ وقت مرا به خاطر خودش نمی خواست. دوست داشتنش دنیایی و زمینی نبود. مثل مادری بود که می خواست بچه اش خوب تربیت شود. همیشه به خوب شدن من می اندیشید.
💢 گاهی که می خواست از من انتقاد کند. سجاده اش را پهن می کرد. نماز می خواند. با آن قد بلند و سر خمیده اش آنقدر سر سجاده می نشست که حدس میزنم دارد با خودش تسویه حساب می کند.
🔹می فهمیدم که می خواهد نکته ای را تذکر دهد. مثل بچه ای که می داند می خواهد تنبیه شود، می رفتم منتظر می نشستم تا حرفش را بزند.
👈 این اواخر هر بار نمازش طولانی می شد، مثل بچه های شلوغ و منتظر تنبیه، می رفتم می نشستم تا بیاید از شلوغ کاری هایم به خودم شکایت کند.
🌷 راوی: فاطمیه امیرانی؛ همسر شهید
📚 منبع: کتاب به مجنون گفتم زنده بمان، ص ۱۳ و ۲۸
📎
#خانواده_سبک_زندگی
📎
#دفاع_مقدس
📎
#سیره_شهدا
📎
#شهدا
🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه
🌐
btid.org