8️⃣0️⃣3️⃣ قصه شب 💠 قصه‌ شب «الاغ زرنگ و خرگوش نادون» ✍️ نویسنده: مجتبی ملک محمد 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 هدف قصه: مذمت تصمیم عجولانه و تشویق کودکان به فکر کردن در تصمیم‌گیری است. 🔶 باد سرد پاییزی میون برگ‌های خشک و زرد علف‌های دشت می‌وزید. دشت زیبا پایین یه کوه بلند بود که همیشه نوک قله‌اش مثل یه کلاه سفید پشمی، پر از برف بود. یه کم دورتر، یه رودخونه بزرگ بود که روی اون یه پل از چوب‌های درخت بلوط ساخته بودند. مردم روستای اون طرف رودخونه این پل رو درست کرده بودن. زیر پل، چسبیده به رودخونه، لونه یه شغال پیر و تنها بود. 🔷 بچه‌ها! شغال‌ها شبیه روباهن؛ فقط رنگشون فرق می‌کنه و دم لاغری دارن. ♦️ این آقا شغاله هم یه ذره بدجنس بود، هم خیلی تنبل؛ یه دوست قدیمی هم مثل خودش داشت؛ یه کلاغ سیاه و لاغرمردنی که همه حیوون‌های دشت ازش بدشون می‌اومد؛ چون خیلی حیله‌گر و فریبکار بود. اون حیوون‌های بیچاره رو گول می‌زد و می‌برد نزدیک رودخونه تا لقمه شغال پیر بشن. 🔹 توی روستای کنار رودخونه، یه الاغ کوچولو و مهربون بود که همه بهش می‌گفتن: الاغ زرنگ؛ حتی مردم روستا هم می‌دونستن که اون با بقیه الاغ‌ها فرق داره. 🔸 الاغ قصه ما یه دوست توی دشت اون‌طرف پل داشت؛ یه خرگوش کوچولوی بازیگوش که خیلی توی کارهاش عجله می‌کرد؛ ❇️ ادامه قصه در لینک زیر👇👇 https://btid.org/fa/news/208566 📎 📎 📎 📣📣 هرگونه انتقاد، پیشنهاد و یا کمک در تولید قصه بهتر را با آیدی @T_Child در میان بگذارید. 🔰 معاونت تبلیغ و امورفرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org