🌸 دختر کاپشن صورتی 🌷 می گفت: کسی کودک دلبند مرا 🥀 با کاپشنی که صورتی بود ندید؟ 🌷 یک غنچهٔ نشکفتهٔ پرپر شده را 🥀 یک دختر گوشواره قلبیّ و سفید؟ 🌷 آلالهٔ من بِاَیّ ذنبٍ قُتِلت ْ؟ 🥀 ای حرمله های بی شرف، رذل و پلید 🌷 می زد به سر و سینه که ناگاه زعرش 🥀 با گوشِ دلش ندایی از غیب شنید: 🌷 دردانهٔ تو خفته در آغوش حسین 🥀 شد مثل علی اصغر شش ماهه شهید 🌷 مهمان ملائک است «ریحانهٔ» تو 🥀 فرزند تو را خدایِ فرزند خرید 🌷 اندوه و غم از دلش برون رفت و سپس 🥀 بر روی لبش غنچهٔ لبخند دمید: 🌷 شد عاقبت کودک من ختمِ به خیر 🥀 ما را به شفاعتش امید است امید 🌷 شد ایل و تبارم همه تقدیم حسین 🥀 دردانهٔ من فدای سردار رشید... ✍🏼 شاعر: جعفرنیا 🔸 https://btid.org/fa/koodak 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه @banketolidat