eitaa logo
بانک تولیدات مجازی
4.5هزار دنبال‌کننده
30.8هزار عکس
14.1هزار ویدیو
3هزار فایل
بانک تولیدات مجازی معاونت تبلیغ حوزه‌های علمیه ارتباط با ادمین @Mobalegh20
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 زنگ هدیه: نماز یه رکعتی 🔻 بعد از کلاس هدیه بچه ها دور خانم نظری جمع شدن تا یه معمای سخت بگه. خانم نظری گفت: کدوم نمازه که نباید نیت رو به زبون بیاری، حمد رو باید آروم بخونی، سوره نباید بخونی، قنوت نباید بخونی، اذان و اقامه هم نباید بگی، گاهی وقتا یه رکعت و گاهی دو رکعته. 🔹افسانه گفت: نماز جمعه 🔸بیتا گفت: نماز مسافر 🔹فرشته گفت: نماز بارون 🔸کیمیا گفت: نماز شک ✅ خانم نظری گفت با ارفاق حرف کیمیا قبوله، بهش نماز احتیاط میگن. 🟠اگه توی نماز چهار رکعتی شک کردیم که مثلا رکعت دوم یا سوم هستیم، رکعت بیشتر رو انتخاب می کنیم، پس یه رکعت دیگه می تا چهار رکعت کامل بشه، بعد از سلام نماز، توی ذهنمون نیت یک رکعت نماز احتیاط می کنیم، یعنی حمد رو بدون سوره می خونیم، بعدش رکوع و دو تا سجده و تشهد و سلام. 🟡یادتون باشه اگه لازم شد دو رکعت نماز احتیاط بخونید، بعد از دو سجده رکعت اول، یک رکعت دیگه هم بدون سوره و قنوت می خونیم، بعدش هم تشهد و سلام. 🔸 https://btid.org/fa/koodak 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه @banketolidat
💠 زنگ هدیه: دختر سیبیلو 🔻خانم معلم مشغول درس دادن بود که صدای در بلند شد. چند تا از بچه ها وارد کلاس شدن. پریسا هم با شلوار کردی و کلاه مردونه اومد، یه سیبیل هم بالای لبش چسبونده بود تا بچه ها رو بخندونه. ⁉️مهسا گفت: خانم! اشکال نداره پریسا لباس مرد پوشیده؟ 🔹مریم: برای تئاتر که عیبی نداره. 🔸بنفشه: زن اصلا نباید لباس مردونه بپوشه. 🔹سارا: اگه حجابشو رعایت که عیبی نداره. 🔸ثمانه: وقتی همه می دونن دختره، اشکالی نداره. ✅ خانم معلم گفت: آفرین به بنفشه! زن نباید لباس مردونه بپوشه، حتی اگه برای تئاتر باشه، همون جور که مرد هم نباید لباس زنونه بپوشه. 🔸 https://btid.org/fa/koodak 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه @banketolidat
قصه شب 💠 فانوس برفی 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 موضوع قصه:عنایت امام رضا علیه السلام به زائران بحرینی میرزا به سمت مرد عرب رفت، مرد، میرزا رو بغل گرفت و با حال نگرانی گفت: ما برای زیارت امام هشتم از بحرین اومدیم، اما توی برف گیر افتادیم و جاده رو گم کردیم، دیگه نای راه رفتن نداشتیم، همه کنار هم روی زمین نشستیم و با گریه به امام رضا علیه السلام متوسل شدیم. ❇️ ادامه قصه در لینک زیر👇👇 https://btid.org/fa/news/289350 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه @banketolidat
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قصه شب 💠 فانوس برفی 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 موضوع قصه: عنایت امام رضا علیه السلام به زائران بحرینی 📣📣 هرگونه انتقاد، پیشنهاد و یا کمک در تولید قصه بهتر را با آیدی @T_Child در میان بگذارید. 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه @banketolidat
💎 وجود آمدن چشمۀ جوشان به اراده حضرت 🔶 در سفری خدمت امام رضاعليه السّلام بوديم. به بيابانی رسيديم كه نزديک بود در اثر تشنگی هلاک شويم. امام هشتم عليه السّلام فرمودند: به فلان مكان برويد، چشمه ای را مشاهده می كنيد. 🔷 همه کاروان به آن جا رفتیم. از آن چشمه نوشیدیم و حیوانات را سیراب کردیم. ✅ اما هنگام حركت هرچه جستجو كرديم، از چشمه اثری نديديم. 🌐 (بحارالانوار، ج 49، ص 37 و عيون اخبارالرضا، ج 2، ص 217.) 🔸 https://btid.org/fa/koodak 📎 📎 📎 السلام 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه @banketolidat
💎 شفاعت از گناهکار 🔶 شبی معین الدین اشرف در حرم امام رضا علیه السلام خواب بود. او داشت برای وضو آماده می شد که دید مرد نورانی با چند نفر وارد صحن شدند. 🔷 آن مرد بلند فریاد زد: این خبیث را از اینجا بیرون بیاورید! ❌ چند نفر شروع به کندن قبر کردند. من از یکی پرسیدم: این مرد نورانی کیست؟! او گفت: ایشان حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام است. ✅ در این هنگام دیدم حضرت رضا علیه السلام از حرم بیرون آمدند، سلام و احترام کردند و خواستند تا این کار انجام نشود. 🕋 امام رضا علیه السلام گفتند: هر چند او گناهکار است، ولی وصیت کرده در جوار من به خاک سپرده شود، او را به من ببخشید. امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: او را به تو بخشیدم. 🌐 (کرامات رضویه، ج2، ص100، به نقل از دارالسّلام نوری.) 🔸 https://btid.org/fa/koodak 📎 📎 📎 السلام 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه @banketolidat
💎 نجات اسیر ⏱ در زمان حمله ترکان به استرآباد خیلی از زنان و دختران را به اسیری گرفتند. یکی از این اسرا دختر یک پیرزن بود. 🔷 پیرزن در فراق دخترش خیلی ناراحت بود. روزی به راه افتاد تا از امام رضا علیه السلام آزادی دخترش را بخواهد. از طرفی هم ترکان دختر او را به بازار بردند و به یک تاجر مسلمان فروختند. 🔶 مرد با خدایی که رفیق این تاجر بود، شب قبل در خواب دیده بود در حال غرق شدن است، اما دختری او را نجات می دهد. ✅ فردا که پیش تاجر آمد، چشمش به دختر افتاد، فهمید همان دختری است که او را نجات داده، او را خرید و به خانه برد، بعد او را برای پسرش خواستگاری کرد. 🔺شرط دختر برای ازدواج یک سفر مشهد بود. اما وقتی به مشهد رسید بیمار شد. 🔷 پسر با عجله به سمت حرم رفت و از امام رضا علیه السلام کمک طلبید، او در بیرون حرم پیرزنی را دید. از او درخواست کرد که از همسر بیمارش پرستاری کند، او هم به خاطر خدمت به زائر آقا قبول کرد. 🎁 وقتی به بالای سر دختر بیمار رسید، دید که دختر خودش است. 🌐 (دارالسّلام نوری، ج2، ص99.) 🔸 https://btid.org/fa/koodak 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه @banketolidat
💠 زنگ هدیه: دیجی 🔻بعد کلاس همه دور خانم معلم جمع شده بودن که لیلا گفت: ما امشب عروسی دعوتیم، اما خواننده و نوازنده دعوت کردن، چی کار کنیم؟ 🔹 مریم: برای عروسی که عیبی نداره. 🔸مونا: اگه با خانواده تون بری عیبی نداره. 🔹ثمین: اگه آهنگش حرام باشه نباید بری. 🔸طاهره: اگه ناراحت میشن، باید بری. ✅خانم معلم گفت: آفرین به ثمین! موسیقی اگه از نوع آهنگ حرام باشه، نباید بهش گوش داد، البته می تونید دیرتر به مجلسشون برید یا وقتی که آهنگ زده میشه بیرون از هتل برید که ناراحت هم نشن. 🔸 https://btid.org/fa/koodak 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه @banketolidat
💎 رساندن مخارج زائر 🔶 یکی از دانشمندان به زیارت امام رضا علیه السّلام آمد، اما بعد از چند روز دیگر پولی برای بازگشت نداشت. 🔷 او رو به گنبد کرد و گفت: آقای من! من زائرت هستم، روزی سه سکه خرج غذای من است، این مقدار را به من برسان. 🎁 پس از این خواهش، هر روز که از خواب بیدار می شد، می دید که سه سکه در اطاق خانه است. 🌐 (کرامات رضویه، ج1، ص250، به نقل از تحفة الرضویه.) 🔸 https://btid.org/fa/koodak 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه @banketolidat
💎 شفاعت به خاطر مادر ✳️ دو تا برادر بودند، یکی خوب و مؤمن، دیگری مردم آزار و بدکار. روزی هر دو عازم سفر مشهد شدند. در راه برادر بدکار دست از اذیت مردم برنمی داشت، او در میانه راه مریض شد و از دنیا رفت. 🔻 چند روز بعد از دفن، خواب مرده را دیدند که وضعش خوب بود. از او جریان را پرسیدند. می گفت: همین که از دنیا رفتم، آتش مرا فرا گرفت. هنگام غسل آتش بر من می ریختند، بعد هم مرا در پارچه ای از آتش پیچیدند. 🔷 هرچه فریاد می زدم کسی صدایم را نمی شنید تا اینکه مرا وارد حرم امام کردید و دور حرم طواف دادید. 🔶 من هر چه التماس می کردم امام رضا علیه السلام جواب نمی داد تا اینکه پیرمردی گفت: او را به مادرش قسم بده. 🎁 وقتی این کار را کردم، آقا زیر لب چیزی گفت. بعد از آن از حرم بیرون آمدم و دیگر آن آتش ها نبود. 🌐 (کرامات رضویّه، ج2، ص116، و دارالسّلام عراقی ص491.) 🔸 https://btid.org/fa/koodak 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه @banketolidat
💠 زنگ هدیه: سبزی پلو با ماهی 🔻 کلاس هنوز شروع نشده بود. مدیر اومد و گفت: بچه ها! فردا جشنواره غذا داریم، به خوشمزه ترین و قشنگ ترین غذا جایزه میدیم. لعیا گفت: سبزی پلو با تن کوسه ماهی، ما همیشه می خوریم، عالیه. 🔹نغمه: ماهی اگه خیلی بزرگ باشه، خوردنش حرامه. 🔸زینب: همه ماهی ها حلال گوشتن. 🔹زهرا: کوسه رو نمیشه خورد، چون وحشیه. 🔸سوگل: هر ماهی که تیغ نداشته باشه، خوردنش اشکال داره. ✅خانم معلم گفت: حرف زهرا رو با ارفاق درسته، کوسه رو نمیشه بخوریم چون بدن کوسه پولک نداره. بچه های گل: ماهی تن که مامانا درست می کنن کوسه ماهی نیست، ماهی بزرگیه که فقط تیغ نداره، مثل: ماهی شیر، الباکور 🔸 https://btid.org/fa/koodak 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه @banketolidat