🔸جناب سرهنگ در مقابل جنایتی که کومله بر سر فرزندش آورد، چه کرد
کومله می خواست کاری کنه که سرهنگ از مهاباد بره. واسه همین نوزادش رو دزدیدند و سر از تنش جدا کردند. بعد پیکرِ نـوزاد رو همراه با نامه ای فرستادند درِ خونه اش . سرهنگ تا پیکرِ بی سرِ نوزادش رو دید، با چشمانی اشک بار گفت: خدایا قربانیِ اصغرم رو قبول کن ... بعد هم صداش رو صاف کرد و گفت: ضد انقلاب بداند یک قدم هم عقب نشینی نخواهم کرد...
👤 نام این سرهنگ عزیر در منبع نیامده و عکس تزئینی است
📚منبع: کتاب سرداران بی سر، صفحه۲۵
خاکریز خاطرات ۶۴
🌐
https://btid.org/fa/
📎
#شهدا
📎
#سیره_شهدا
📎
#خاطرات_شهدا
📎
#جهاد_تبیین
🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزههای علمیه
@banketolidat