چهار دوره انتخابات است، که یکی از بهترین گزینه های جبهه ی انقلاب، برای ریاست‌جمهوری را، آقای «سعید جلیلی» میدانم. _ سعید جلیلی نجیب و سالم است. _ نگاه راهبردی و استراتژیک بسیار قوی ای دارد. _ بر بخش مهمی از مسائل و موضوعات کشور مسلط است. _ جدی است و از خودش شخصیت دارد. واداده و آویزان شخصیت‌های دیگر ، برای هویت پیدا کردن نیست. _ کارنامه اش نشان می‌دهد که در برابر فساد، زد و بند و رانت ، با هیچ کس شوخی ندارد. _ ظرفیت‌ها و توانمندی‌های مردم و کشور را عمیقاً فهم کرده و نسبت به بالقوه کردن و حمایت از آنها بسیار مصمم است. _ مسیر اجرایی خیلی از مسایل کشور را میفهمد. _ امیدوار است. امیدوار... نه ناامید و تاریک بین! و... از هفته های قبل ، مدام به این فکر میکنم که اگر مجبور شوم اینبار هم بین او و یکی دیگر از شخصیت های انقلابی، دیگری را انتخاب کنم، چقدر تکرار این کار، برایم سخت و آزاردهنده خواهد بود. ولی بعد از گذر این سالهای سخت و اندوختن اجباری اندکی تجربه انتخاباتی، به این نتیجه رسیده ام که ما به تنهایی عامل و انتخاب کننده ی بین خوب ها و خوبترها نیستیم! خیلی چیزها دست ما نیست. اراده و رای و قدرت تشخیص ما، هیچ وقت نمیتواند بتنهایی، سرنوشت انبوهی از مردم را مشخص کند. تلخ است، اما بعد از اینهمه تلاش و فعالیت جهادی برای تبیین و روشنگری مردم ، نظر چند نفر را تغییر داده ایم؟! نه ما که تاریخ همین است! بشر اهل تجربه است نه فهم قبل از واقعه! نه این ناامیدی نیست. این دقیقا معنای زیبای همان جمله ی حکیمانه است که ؛ ما مامور به انجام وظیفه ایم و نه تضمین کننده ی نتیجه. صحنه گردان انتخابات ، رای میلیون ها نفر آدم است و خدا بهترین مقدر کننده ی سرنوشت هاست. او بارها و بارها در طول تاریخ، اراده ی جمعی مردم را (حتی غلطترین هایشان را) به ثمر نشانده و بعدها با نشانه هاو تعابیر مختلف، نتیجه ی انتخاب درست و غلط مردم را بهشان نمایانده و افکار بسیارشان را تصحیح کرده است. ما مگر چند دوره ی انتخابات و چند دولت را می‌بینیم ؟ در حالی که خدا صدها حکومت و هزاران فرقه از مردم را دیده و بارها مسیرهای اشتباهشان را تحمل کرده است. او رب است و قصدش تربیت کردن و ما سرگردان بین نام ها و انتخاب ها و دلهره هاییم و کم طاقت. این همه صبر مختص خداست. و مای بنده هم باید از این صبر الهی درس بگیریم. وقتی پیرمرد حکیم انقلابمان با آن چهره ی مطمین، و با اینکه خیلی بهتر از ما عرصه را میفهمد، و از بد و خوب ماجرا با خبر است. بعد از رای آوردن زید و امر (که تا نتوانستند به کشور خیانت کردند) می گوید:«من با همه ی این اتفاقات هزینه آور، به آینده خوشبین و امیدوار هستم». یعنی مثل من نوعی ، خیلی باید بدویم و بالا و پایین ببینیم تا درک کنیم؛ مسیر به معنای واقعی کلمه رو به خیر است. حتی اگر این و آن رای نیاورند و حتی اگر مسیر رو به خیر ما، به خاطر افراد ناصالحی طولانی‌تر طی شود. بله. فرق دارد چه کسی رای بیاورد، کسی که مسیر را سریع تر کند با کسی که سنگلاخ توی راه می اندازد خیلی فرق دارد. اما انتهای راه خیر است. چون اراده ی خدا و تمام کائناتش بر این است! عرصه ی انتخابات همیشه برای انتخاب اصلح هموار نیست. چون انتخاب کنندگان اصلح، بخشی از مردم اند و نتیجه را یک ملت تعیین میکند. برای همین است که تن به ائتلاف میدهیم. برای همین است که گاهی مجبوریم مقبولیت را بر بهترین گزینه های حکمرانی ترجیح دهیم. چون ما تجربه تلخ سال ۹۲ را همین ۱۱ سال پیش تجربه کردیم! خیلی نگذشته از دوره‌ای که برخی از همفکرهای ما تصور کردند ، رای روحانی حداقلی است و میدان دست انقلابی هاست. عدم اجماع نظرشان ، منجر به تحقق آن ۸ سال کذایی شد.حتی همین حالا هم عده ای هنوز در این تحلیل اشتباه غرقند که رای پزشکیان ، خیلی کم است! ائتلاف گاهی راهبردی تلخ اما ضروری است. و ما از آخرین ائتلاف انقلابیون شر ندیدیم! انتخاب رییسی شهید، حاصل همین ائتلاف ها بود! من امیدوارانه منتظرم نتیجه ی انتخاب نهایی ائتلاف انقلابیون، فرد شایسته ای باشد. و البته در این شرایط، خودم را ملزم به همراهی با این ائتلاف میدانم. لکن یقینا کله خیر... @banoo_nevesht