🔸نسخه‌ای بر غم‌های کاذب در هنگامه‌های زندگی و در همهمه‌های دنیایی و در بازارهای خودپسندی و خودبینیِ نفس، درگیری و نزاع و غمگین شدن چیز عجیبی به نظر نمی‌رسد؛ آن‌گاه که خودبرتر‌ بینی، حسادت، سخن‌چینی و پرچمِ خود را بالا بردن در زندگی دنیایی سکه رایج شود، حتما باید منتظر گسترش نزاع‌های دوستانه، برادرانه و حتی نزاع‌های زن و شوهری نشست. وقتی تمام دغدغه انسان داشتن نعمت‌های دیگران از راهِ از بین رفتنِ نعمت آن‌ها باشد، وقتی تمام دغدغه چوب گذاشتن لای چرخ غیرت و حیا برای به دست آوردن دو روزِ دنیا باشد، وقتی دغدغه‌ای جز حرف خود را به کرسی نشاندن و «من درست می‌گویم» نباشد؛ در چنین فضایی «نزاع‌ها» و در نتیجه آن «غم‌ها» دائما گسترش می‌یابد؛ چرا که معمولا غم‌ها در هوایِ «نداشتن‌ها» یا «نرسیدن‌ها» کاشت‌ و یافت می‌شود. با رفتن عطر فضیلت‌های اخلاقی، جایی برای برادری و غم نداشتن نمی‌ماند؛ و غم‌ها مهمانان ناخوانده همین «زیاد خواستن‌ها» و همین «خودبینی‌ها» و «خودپسندی‌هاست». بنابراین غم‌هایی که پیشِ روی ماست، جنسش کاذب و پوستی زیبا دارند؛ غم‌های ما غم‌های آسمانی نیست، جنسش و رنگش از زمین و زمان است. در چنین لحظاتی که از اطراف_خواسته و ناخواسته_ به انسان‌های مؤمن و باخدا غم‌هایی از جنس دنیا تحمیل می‌شود و یا دیگرانی به‌خاطر خودپسندی‌ها و اهداف خود، انسان مؤمن و آرام را با تشر و غم‌ها مواجه می‌کنند، چه باید کرد؟ با توجه به این‌که در این دنیا هر چه‌قدر هم که غم‌های آن برایت بی‌اهمیت باشد، اما خواهی‌نخواهی با آن‌ها روبرو هستی و این خاصیت و صفت دنیاست. راه‌حلی به نظر می‌رسد، که باید با دلت، و اگر غمت بزرگ‌تر باشد با جسم‌ و دلت به آن سوی زمین سفر کنی؛ باید به کربلا دیارِ عاشقان و غم‌داران و غم‌خواهان بروی؛ در آن‌جا به یاد مولایت باش، سپس خواهی یافت که غم‌های تو قطره‌ای است در برابر دریا و خواهی یافت که غم‌های تو، هم جنسش فرق می‌کند و هم حجمش؛ حالا غمت هر‌‌چه می‌خواهد باشد، و بدان که «اصلا حسین جنس غمش فرق می‌کند.» حالا بنشین و شیرین زندگی کن. ✍ علی کردانی @baraneghalam 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸