🔸ناگهان غوغا شدم بی‌قطره دریا شدم و بی‌کشتی راهی دریای عشق؛ جانم برای تو می‌تپد و تپش‌های قلبم فواره می‌زند. نمی‌دانم چه شد؟! ناگهان، ناگهانی شدم. یاد تو تسلی خاطرم و قصه شما غصه سال‌های من است. هادی‌ جان، هدایتم کن. ای کاش به شما برسم پیش از آن‌که به مرگ برسم. روزی برای تو خواهم نوشت. در آن روز از خدا می‌خواهم بهترین قلم را نصیبم گرداند. ☘دلنوشته‌ای برای امام هادی علیه‌السلام ✍ علی کردانی ✍ باران قلم 🌧 https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9