📌نخست وزیری که کارش گیر شتر چران افتاد داستان دل‌جویی علی بن یقطین، وزیر خلیفه عباسی و شیعه امام موسی کاظم(ع)، از یک مرد شتربان یکی از بهترین الگوهای برخورد مومنانه با ارباب‌رجوع از منظر دین اسلام است. علی بن یقطین به دستور امام کاظم(ع) در دربار هارون فعالیت می‌کرد و تا جایگاه نخست وزیری هم پیش رفت. در کتاب «الثاقب فی المناقب» گزیده این داستان ذکر شده است. داستان این است که یکی از شیعیان امام کاظم(ع) به نام ابراهیم جمّال که شغلش ساربانی و شتربانی بود برای بیان مسئله‌ای به منزل علی بن یقطین، وزیر حکومت وقت مراجعه کرد اما او مانع از ورود ابراهیم به خانه‌اش شد. در همان سال که علی بن یقطین به زیارت خانه خدا مشرف شد، فرصت را مغتنم دید که به محضر امام کاظم(ع) برسد. وقتی خواست به محضر امام شرفیاب شود، امام کاظم(ع) اذن ورود به او نداد. روز دوم در بیرون منزل با آن حضرت ملاقات نمود و عرض کرد: مولای من گناه من چه بوده است که دیروز اجازه ورود به من ندادید؟ امام کاظم(ع) فرمودند: حجبتک لأنک حجبت أخاک إبراهیم الجمال؛ تو را راه ندادم چون برادرت ابراهمی جمال را راه ندادی. علی بن یقطین که نیک دریافته بود امام کاظم(ع) از او راضی نخواهد شد مگر اینکه از ابراهیم دل‌جویی کند، گفت: در این زمان چگونه او را بیابم؛ چراکه علی بن یقطین در مدینه بود و ابراهیم در شهر کوفه و مسافت بینشان بسیار زیاد بود. امام کاظم(ع) نه منصب حکومتی علی بن یقطین و نه بُعد مسافت را موجب معافیت وزیر عباسی در خصوص دل‌جویی کردن یکی از شیعیانی که در درگاه حکومت به او بی‌حرمتی شده بود، ندانست و به قدرت ولایی خود مقدمات سفر علی بن یقطین به کوفه را فراهم کرد. وقتی وی به خانه ابراهیم رسید از او عذرخواهی کرد و ابراهیم نیز برای او طلب رحمت کرد. علی بن یقطین که شاگرد مکتب اهل بیت(ع) بود به این میزان هم راضی نشد و برای اینکه ابراهیم، قلباً از او راضی شود، گونه‌اش را روی خاک نهاد و از ابراهیم درخواست کرد که پای خود را بر روی صورت او بگذارد! ابراهیم بنا به اصرار زیاد او، خواهشش را اجابت کرد و پایش را بر روی صورت او گذاشت. 👈🏻در حکومت اسلامی ریاست و پست و مقام به معنی تسلط و تکبر و تآمر بر مردم نیست ، بلکه فرصتی است برای خدمت به مومنین و مبرهن است که شان خادم در مقابل ولی نعمتش چیست ؟ 📗الثاقب فی المناقب ج۱ ص۴۵۸ 🆔 برگ هایی زرین از تاریخ 🔉@bargzarinaztarikh