تا به حال به بررسی نظریات اندیشمندان مختلفی درباب توسعه نیافتگی ایران زمین پرداخته ایم .. دکتر زیباکلام ریشه های تاریخی بی آبی، زندگی عشایری و ایلی، حمله مغول ها، خاموشی چراغ علم و دلایلی از این نوع را به عنوان ریشه های تاریخی توسعه نیافتگی ایران برشمرد ... دکتر سریع القلم ، توسعه‌نیافتگی مارا حاصل خلقیات و شخصیت دیرپای قبیله ای، عشایری تبعیتی و استبدادی ما می دانست و معتقد بود که عدم اجماع نخبگان فکری و ابزاری و قدرت مدار، مانع از تمرکز انرژی ها برای حرکت در مسیر توسعه شده اند... دکتر داوری اردکانی، نبود خرد توسعه، یعنی همان عقلی که موجب تناسب و هماهنگی بین اجزا میشود، را مانع توسعه یافتگی ما می دانست‌ ایشان معتقد بود که گرته برداری ناشیانه از مظاهر علم و نیز میل به توسعه بدون داشتن اراده توسعه و همچنین اولویت نداشتن توسعه برای حکومت ،از دیگر عوامل مهم توسعه نیافتگی ایران زمین هستند... دکتر کاظم علمداری معتقد بود که شیوه تولید سرمایه داری موجب ایجاد تمدن معاصر غرب شده است و آنچه که موجبات شیوه تولید سرمایه داری را فراهم آورد مناسبات فئودالیسم اروپایی بود و آنچه که فئودالیسم را میسر ساخت مالکیت خصوصی بر زمین بود که هر سه این عوامل در ایران غایب بودند.... دکتر حسین عظیمی اعتقاد داشت که کارگزاران توسعه با خود فکر کرده اند که اگر مظاهر توسعه غربی را _مثل ایجاد کارخانه, دانشگاه ، ساختمان های بلند، فرودگاه و غیره..._ در کنار هم قرار دهند توسعه حاصل خواهد شد . در واقع نگاه اینها به توسعه یک نگاه صرفاً مکانیکی بوده است در حالی که این نگاه کامل نیست... مرحوم دکتر رضاقلی نیز در بحث توسعه ایران به اهمیت نهادهای برآمده از دل تاریخ و جغرافیای ویژه ایران اشاره می کند و معتقد است که نهادهای غارتی میراث شوم تاریخ برای ما بوده اند و و نوع زندگی و ساختار جغرافیایی، موجب غارتی بار آمدن ایرانیان شده است و از این جماعت نمیشود انتظار توسعه داشت و حتی با زدن پاپیون و کراوات نیز در فکر غارت خواهند بود... در ادامه مباحث مربوط به توسعه نیافتگی ایران و جستجوی پاسخی مناسب برای این سوال مهم که چرا ایران عقب ماند بررسی دیدگاههای دیگر صاحبان فکر خواهیم پرداخت.... @barsakht