اخراج ضد انقلاب کردی از شمالغرب ایران: قدرت نظامی در اختیار توسعه ی همه جانبه کشور منطقه ی شمالغرب ایران به دلیل برخورداری از موقعیت خاص ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خود از اهمیّت تاریخی و جغرافیایی بسزایی برخوردار است. چینش کشورهای منطقه در آن سوی مرزها و شاهراه ارتباطی ایران به اروپا، منطقه ی قفقاز و نیز کشور عراق ، این اهمیت را دوچندان کرده است. دشمنان ایران همواره با تدبیر سیاست های ناروا در تلاش بوده اند تا با اهرم های مختلف، علاوه بر ناامن جلوه دادن این مناطق و تشدید بحران های امنیتی، کشور ایران را از برخورداری از مزایای چنین جایگاهی محروم کنند.  جریانهای ضد انقلاب کردی و در راس آن حزب دموکرات کردستان و شاخه های متعدد موجود در این جبهه، همواره با برافروختن آتش نفاق و اختلاف بین جماعت کردی و آذری در مرز های آذربایجان و نیز مرزهای کردستان در تلاش بوده اند تا مسیر امنیت و توسعه ی این مناطق را خدشه دار کنند. اما اینک داستان رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است. حوزه ی امنیت به عنوان زیر بنای مهم توسعه در هر منطقه ای است و کشورهای مختلف در تلاش هستند تا با مهار «عناصر تنش زا و امنیت زدا» به تحکیم زیرساخت های لازم برای توسعه ی اقتصادی بپردازند. وجود گروهک های ضد انقلاب در شمالغرب ایران موجب تسلط پارادایمی در افکار سیاسی  مرتبط با این منطقه شده بود که به هیچ وجه شرایط را برای جذب سرمایه و تشویق سرمایه گذاران برای توسعه ی شمالغرب مهیا نمی کرد. همچنین یک از موانع مهم توسعه ی سیاسی در شمال غرب ایران و بویژه استان آذربایجان غربی،  وجود این گروهک ها و تقبیح  و تهدید هر گونه گفتگو و «مذاکره صلح مدار بین قومی» بود . در چنین شرایطی، اقدامات هوشمندانه ی ایران در سیاست خارجی و مراودات سیاسی با مسئولین کشور عراق در مورد دخالت گروهک های ضد انقلاب مستقر در خاک اقلیم کردستان عراق در اتفاقات امنیتی و سیاسی-اجتماعی مناطق کردنشین که با تکیه بر شواهد و مستندات فراوان و معتبر صورت گرفت و نیز بهره گیری ایران از ابزار قدرت و دیپلماسی در سیاست منطقه ای، موجب تدوین سندی در دولت فعلی عراق در اسفند ماه سال 1401 گردید که به موجب آن عناصر گروهک های معاند کردی می بایست علاوه بر تخلیه مقرهای خود تا 28 شهریور 1402، اقدام به خلع سلاح کامل توسط دولت مرکزی عراق نمایند.  نکته مهم این داستان، تیزهوشی ایران در سیاست منطقه ای است که توانست با پیگیری «سیاست خارجی صلابت مدار»، یکی از استراتژیک ترین مناطق جغرافیایی خود را شرّ وجود گروهک های تروریستی ایمن کند. در همین راستا توجه به چند نکته اساسی لازم و ضروری است: نکته اول اینکه اقتدار نظام در حوزه ی منطقه ای و در شمالغرب ایران که متشکل از دوابزار سیاست و اقتدار نظامی است، به بهترین صورت در خدمت توسعه ی سیاسی، فرهنگی و اقتصادی قرار گرفت. نکته دوم اینکه چنین اقدامی به عنوان مهمترین عامل در توسعه ی همه جانبه ی استان های کردستان و آذربایجان غربی نیز مطرح است و دامن بحث توسعه در این دو استان قومی، از وجود لکه ی «ناامنی قوم محور» پاک خواهد شد. البته لازم است تا مسئولین این دو استان نیز با درایت عمیق  و برنامه ریزی های هوشمندانه از منفعت خاص منطقه ای و جغرافیایی خود در مراوده با کشور عراق  بیشترین بهره برداری را داشته باشند. نکته سوم اینکه چنین اقدامی به عنوان یکی از مهمترین پروژه ها در مسیر شکست سیاستهای جبهه ی استکبار و بویژه آمریکا در «خلق بحرانهای امنیتی منطقه محور» و با توسل به ابزار نظامی و تروریستی و نیز با بهره گیری از شکاف های قومی قابل طرح است. همواره ضد انقلاب کردی اقدام به تهدید سران عشایر و طوایف برای قطع همکاری با نظام جمهوری اسلامی ایران میکرد که این امر در بدنه ی اجتماعی مردم کرد نیز به دلیل ترس از ترور تا حدودی جریان داشت. ترورهای چند سال اخیر مردم بیگناه کرد توسط «عقابهای زاگرس» به عنوان «شاخه ی ترور ضد انقلاب کردی» به بهانه ی همکاری با ایران از این نمونه است. با قطع شدن پای ضد انقلاب از منطقه ی شمال غرب، چنین تهدیداتی نیز به زودی مرتفع و برطرف خواهند شد. نکته چهارم، بهره گیری هوشمندانه ی ایران ونیز  «قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) منطقه ی شمال غرب سپاه» از وقایع امنیتی مختلف در تعمیق ثبات امنیت ملی در این حوزه می باشد. اساسا یکی از عناصر بحران زا در منطقه‌ی شمال غرب، وجود اشرار و ضد انقلاب کردی بود که با حمل و قاچاق اسلحه و مهمات برای اغتشاش آفرینی در درون، نه تنها اقدام به افزایش سطح خشونت قومی در این مناطق میکردند بلکه با وارد کردن سلاح و مهمات در قالب «سیستم کولبری»، وجهی اقتصادی این اقدام برای مردم کرد این مناطق را نیز به  «لکه‌ی ضد امنیت ملی» آغشته می نمودند که با برچیده شدن گروهک ها از اطراف مرز ایران با اقلیم کردستان عراق، نگاه های اقتصادی به اینگونه مسائل در مسیر درست خود جریان خواهد داشت.