⭐️ 🌹🕊شهید محسن فرامرزی آقا محسن از جمله کسانی بودند که حاضر بودند هر کاری بکنند تا رضایت مادرشان را کسب کنند. همیشه در سفرهای زیارتی با مادر می رفتیم و وقتی در کربلا بودیم او با عشق ویلچر مادربزرگ را به حرم امام حسین (ع) می برد و اشک می ریخت.. مادر از این طرف، سر روی ضریح آقا گذاشته بودند و می گفتند: ان شاءالله پسرم هر چه از خدا بخواهد به او بدهند شهید هم از این طرف سر روی ضریح گذاشته بودند و می گفتند: آقاجان! شما در کربلا ندای "هل من ناصر ینصرنی" گفتید💔 آقاجان من میخواهم ناصر شما باشم 🤲🏻 و اشک می ریخت. 😭 شهید فرامرزی دانشجوی فقه و حقوق در دانشگاه یادگار امام بود و بعضی وقت ها که به خانه می آمد می گفت: امتحانم را خیلی خوب دادم گفتیم: چرا؟ گفت: چون مادر دعایم کرده 🦋شهادت: ۹۴/۹/۳۰ - اصابت گلوله به پهلو