. «شهر خدا» یک فیلم رئالیستی، قدرتمند و‌ خشن است که براساس واقعیت ساخته شده و برخی سکانس‌هایش قلب آدم را به درد می‌آورد داستان در اطراف ريودوژانيرو می‌گذر. یک محله که جرم و جنایت،دزدی، مواد مخدر و‌ قتل جز روزمره آدم‌هاست. آن‌قدر عادی که بچه‌ها آرزوی خلافکار شدن دارند و می‌توانند آدم بکشند. در این بلبشو اما «بوشکاپه» دلش می‌خواهد عکاس شود. فیلم با مخاطب شوخی ندارد پس وقتی یکی از شخصیت‌ها از پسر بچه‌ای می‌پرسد «به دستت شلیک کنم یا پات» باید بداند انتخاب بین همین دو‌ مورد است. شخصیت‌پردازی فیلم پایبند این دیالوگ است:«هیچ‌کس کامل نیست» تمام شخصیت‌ها چه مثبت و‌چه منفی خاکستری هستند. فیلم‌برداری فیلم به مستند تنه می‌زند در حالی که داستانش خطی نیست و با فلش‌فروارد و‌ فلش‌بلک داستان را جلو می‌برد فیلم قدرتمندی اما خشن و بعضی سکانس‌هاش قلب آدم و به درد میاره دیالوگ: «پولدارها درد ما را نمی فهمیدند کارت پستال های ریودوژانیرو و شهر خدا را می دیدند که آنجا را چون بهشت نشان می داد.» @bashamimtashafagh با شمیم تا شفق