🌹 هرچۍاز‌پشتِ‌در‌آشپزخونه‌ خواهش‌کردم‌فایده‌نداشت..🚪!- . دروبسته‌بود‌و‌میگفت: «چیزۍ‌نیست‌الان‌تموم‌میشه‍..🤭» . وقتۍ‌اومد‌بیرون،دیدم‌آشپزخونه‌رو ‌مرتب‌کرده،ڪفِ‌آشپزخونه‌رو‌شسته، ظرف‌ها‌رو‌چیده‌سرجاشون،روۍ‌اجاقِ ‌گاز‌تمیز‌کرده‌و‌خلاصه‌آشپزخونه‌شده ‌مثل‌یه‌دسته‌گل.!.🌸- . گفتم‌:«بااین‌کارها‌منو‌خجالت‌زده‌میکنۍ!♥️» گفت:«فقط‌خواستم‌کمکۍ‌کرده‌باشم..✋🏼»