در ایام فتنه ۸۸ شب و روز آرام و قرار نداشت. تمام اخبار و وقایع فتنه را رصد می‌کرد و در معرکه دفاع سخت از انقلاب اسلامی در ایام فتنه، چندین بار جان خود را به خطر انداخت. صاحب موضع بود و در بحث‌ها به خوبی استدلال می‌کرد. می‌گفت: «این انقلاب تنها نقطه امید مستضعفین عالم است و هرگونه تهدیدی که متوجه موجودیّت انقلاب اسلامی باشد، می‌تواند جبهه مستضعفین و علاقمندان انقلاب اسلامی در جهان را سست کند و نگرانی عمیقی از این بابت داشت.» محمودرضا آرشیوى از اغتشاشات فتنه ۸۸ را ریخته بود روى یک فلش ممورى و با خودش آورده بود تبریز. قرار شد محتویاتش را ببینم و بدون کپى کردن به او پس بدهم. فلش ممورى را که مى‌داد گفت: «فقط بعضى‌هایش قابل دیدن نیست زیاد.» گفتم: «چطور؟» گفت: «صحنه‌هاى خشن دارد.» گفتم: «نمى‌بینم بیا بگیر.» گفت: «چرا؟» گفتم: «قبلا خودم چند تا دیده‌ام؛ اعصابم از دیدن وحشى‌گرى‌شان خرد مى‌شود.» گفت: «وحشى‌گرى ندیده‌اى.» بعد تعریف کرد: «یکبار در سعادت آباد، یک دسته از این‌ها را که اغتشاش راه انداخته بودند با بچه‌هاى بسیج از خیابان هدایت کردیم داخل یکى از کوچه‌ها، اما وقتى دنبالشان وارد کوچه شدیم یک دفعه انگار غیب شدند. وسط کوچه بودیم که دیدیم از بالاى یکى از ساختمان‌هاى نیمه کاره، بلوک سیمانى مى‌آید روى سرمان. رفته بودند روى طبقات آن ساختمان و بلوک پرتاب مى‌کردند. 🔸وقتى دیدند ما دیدیمشان یک عده‌شان آمدند پایین که فرار کنند. یکى از بچه‌ها که جلوتر از ما بود افتاد وسط این‌ها. تا بقیه بچه‌ها بجُنبند و بروند کمکش، با قمه پشتش را از بالا تا پایین شکافتند.» ♦️در جریانات فتنه ۸۸ به همرزمانش می‌گفت: «برای من میدان انقلاب ، یا فرقی ندارد. هر جا حرف هست ما هستیم. @bashohda کانال باشهدا