سؤال من از محضر شما این است که مردم در اندیشهی حضرتعالی چه جایگاهی دارند؟
اما اینکه سؤال کردید مردم در ذهن ما کجا هستند. به نظر ما مردم اصل قضایا و همهکاره هستند. در تفکّر اسلامی و برداشت اسلامی، اندیشهی خدا محوری با اندیشهی مردم محوری هیچ منافاتی ندارد؛ اینها برروی هم قرار میگیرند.
اوّلاً تا مردم متدیّن و معتقد به دینی نباشند، حکومت دینی در آن کشور اصلاً بهوجود نمیآید و جامعهی دینی شکل نمیگیرد. بنابراین، وجود حکومت دینی در یک کشور، به معنای تدیّن مردم است؛ یعنی مردم این حکومت را خواستند، تا این حکومت بیاید.
وقتی که ما میگوییم حکومت دینی -که جمهوری اسلامی هم براساس احکام و تعالیم الهی است- آیا معنایش این است که مردم هیچ کارهاند؟ نه. اگر مردم با حاکمی بیعت نکنند و او را نخواهند -ولو امیرالمؤمنین علیهالسّلام باشد- او سرِ کار خواهد آمد؟ در جمهوری اسلامی که نقش مردم واضح است.
در تفکّر دینی، اساس حاکمیت دین و نفوذ دین و قدرت دین، در اعمال آن روشهای خودش برای رسیدن به اهدافش به چیست؟ تکیهی اصلی به چیست؟ به مردم است.
تا مردم نخواهند، تا ایمان نداشته باشند، تا اعتقاد نداشته باشند، مگر میشود؟
پیامبر را اگر مردم مدینه نمیخواستند و در انتظار او نمینشستند و بارها سراغش نمیرفتند، مگر به مدینه میآمد و جامعهی مدنی تشکیل میشد؟
پیامبر که با شمشیر نرفت مدینه را بگیرد.
کمااینکه فتوحات اسلامی تا آنجایی که درست انجام گرفته است -چون همهی فتوحات در فصول صحیحی انجام نگرفته؛ در دورانی، فتوحات همان شکل جهانگشاییهای سلاطین را پیدا کرد- رزمندگان اسلام رفتند آن مانع را که قدرت حکومت فاسد و ظالم آن محل بود، از سرِ راه برداشتند؛ مردم خودشان از رزمندگان استقبال کردند -هم در ناحیهی شرقی، هم در ناحیهی غربی- و این در تواریخ ما مشخّص و موجود است. نمونههای فراوان و مثالهای زیبا و شیرینی در این خصوص هست که جای گفتنش در اینجا نیست، لیکن در کتابها هست؛ اگر بخواهید، میتوانید مراجعه کنید.
بنابراین، خواست و اراده و ایمان مردم، حتّی بالاتر از این، عواطف آنها، پایهی اصلی حکومت است. این نظر اسلام است و ما هم به همین معتقدیم.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی، همین نکته به یک شکل معقول و منطقی و قانونی گنجانده شده است. اینکه ما گفتیم، یک ایده و یک فکر است و اگر بخواهیم یک فکر را به شکل قانون قابل اجرا درآوریم، طبعاً مشکلاتی دارد؛ لیکن مشکلات به بهترین وجهی که ممکن بوده، در قانون اساسی ما حل شده است.
در قانون اساسی، توزیع قدرت به نحو منطقی و صحیح وجود دارد و همهی مراکز قدرت هم، مستقیم یا غیرمستقیم با آراءِ مردم ارتباط دارند و مردم تعیین کننده و تصمیمگیرنده هستند
و اگر مردم حکومتی را نخواهند، این حکومت در واقع پایهی مشروعیت خودش را از دست داده است.
نظر ما دربارهی مردم این است.
بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویی 4 اسفند 1377
🌍 پرسمان سیاسی
👈 پاسخ های کوتاه به مهمترین پرسش های سیاسی روز | لینک کانال را برای دوستان خود بفرستید .
لینک کانال پرسمان سیاسی 👇
┏━━ °•🖌•°-----------━━┓
https://eitaa.com/joinchat/515965063Cfaae534bfd
┗━━ °•🖌•°-----------━━┛