📜 برادر شهید مدافع حرم سردار حاج 🔰آخرین باری که حاج حمید به کربلا مشرف شدند در ایام حسینی بود و در آن سفر من و پدرشان نیز همراه ایشان بودیم. بعد از زیارت حرم امیر المومنین در اشرف حاج حمید از ما خداحافظی کردند و گفتند: من می خواهم مسیر نجف تا را همراه دیگر زوار طی کنم. اما پدرشان که نگران وضعیت کمر درد ایشان بودند اصرار کردند که همراه با اتوبوس بیایند و گفتند من راضی نیستم شما پیاده بروید. این طور شد که حاج حمید با اینکه مشتاق بودند به احترام پدرشان منصرف شدند و همراه ما سوار اتوبوس شدند. مسیر پر از های بزرگ و کوچکی بود و مردم عراق با اینکه بعضا از وضعیت مالی خوبی برخوردار نبودند، با اشتیاق مشغول خدمت کردن به زوار اباعبدالله بودند. حاج حمید در طول مسیر کربلا حالات عجیبی داشتند، تمام طول سفر را گرفته بودند و به من هم توصیه کردند روزه بگیرم و لحظه ای نبود که اشک از چشمانشان سرازیر نباشد. من که از این این وضعیت ایشان تعجب کرده بودم بالاخره صبرم تمام شد و از ایشان پرسیدم: چرا شما دائما در حال گریه کردن هستید؟ حاج حمید جواب داد: وقتی میبینم که این مردم هر چه در توان دارند برای زوار امام حسین با نهایت اخلاص نذر میکنند به یاد دوران میافتم. در زمان ظهور هم حتما مردم مشتاقانه هر چه دارند در مسیر پیروزی حق می دهند از تکه نانی گرفته تا همه ی مال و جانشان را... آن سال حاج حمید تمام مسیر را از اشتیاق ایام ظهور عجل الله اشک شوق ریختند. 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam