سخنان جدید کوشکی، غضنفری و ایزدی را می‌توان ظهور و بروز گرایشی از درون جناح راست دانست که انقلابی‌گری را با خوانش رادیکال در مقابل عقلانیت انقلابی و نهادهای رسمی و انقلابی قرار می‌دهد. اظهارات ایزدی در کنار نوشته جدید کوشکی و سخنرانی غضنفری موج جدید سوپرانقلابی گری محسوب می شود. ایزدی با بیان اینکه جوانان ایرانی در دفاع از جمهوری اسلامی داوطلب می‌شوند، این امر را به پای باورهای مذهبی و هویت اسلامی آن‌ها می‌گذارد. به گفته او، در صورتی که حکومت دیگر اسلامی نباشد، این انگیزه‌ها برای جوانان تغییر خواهد کرد و دیگر آن‌ها به دفاع از حکومت نخواهند پرداخت. این اظهارات ایزدی اما با نقدهایی روبه‌رو شده است. بسیاری از منتقدان معتقدند که چنین دیدگاهی به نوعی بازی با احساسات مذهبی است. جملات فواد ایزدی درباره نسبت لایحه عفاف و حجاب و جریان انقلابی، یک بدسلیقگی محض در معرفی بچه‌های انقلاب بود. اول اینکه آنها را طلبکار از حاکمیت نشان می‌داد. حال آنکه چه نسل جنگ عراق و چه نسل مدافعان حرم هیچ طلبی از جامعه و حکومت نداشتند و به جای حرف زدن و بها طلب کردن، از خود گذشتند که نوشته مثل مایی کجا از پس توصیف بزرگی آنان برآید. دوم آنکه، رزمندگان هم مدافع دین و انقلاب بودند و هم مدافع وطن. این نگرش نه‌تنها نادرست است، بلکه می‌تواند بر وحدت و انسجام میان مردم و مسئولین آسیب وارد کند. به ‌نظر می‌رسد آقای ایزدی در نگاه خود به موضوعات اجتماعی و انقلابی، تحلیل سیاسی را به ‌جای واقعیت‌های انسانی و ارزشی جایگزین کرده است. نباید فراموش کنیم که انقلاب اسلامی ایران به‌ویژه در دوران جنگ، برای بسیاری از جوانان به‌عنوان یک آرمان والا و اعتقادی بزرگ‌تر از هر گونه امتیاز و پاداش بوده است. حال اینکه این نسل‌ها را به‌عنوان طلبکار از حکومت معرفی کنیم، نه‌تنها به نادرستی پرداخته‌ایم، بلکه باعث تفرقه و آسیب به هویت واقعی آنان خواهیم شد. این جملات بی‌تردید اظهاراتی هستند که نیاز به بازنگری و تحلیل دقیق دارند. آیا بهتر از این می‌شود جوان‌های مذهبی را از چشم جامعه انداخت؟ برای افرادی که به انقلاب و ارزش‌های آن ایمان دارند، صحبت از اینکه حکومت دیگر خیلی اسلامی نیست و بر اساس این تصور، فداکاری‌هایشان کاهش یابد، نه‌تنها تصویر غلطی از معنای فداکاری و جهاد ارائه می‌دهد، بلکه دلسردی و بی‌اعتمادی به جوانان مذهبی را تشویق می‌کند. اظهارات ایزدی به‌طور تلویحی این پیام را می‌دهد که این جوانان تنها برای حفظ پوشش زنان یا به‌اصطلاح حجاب به میدان می‌روند، نه برای حفظ تمامیت ارضی و منافع ملی کشور. این نگاه به ‌شدت سطحی و محدود است و در واقع این پرسش را مطرح می‌کند که آیا کشور، سرزمین و هویت ملی ایران برای جوانان مذهبی این‌قدر بی‌ارزش است که باید تنها به بهانه حجاب برای دفاع از کشور و انقلاب فداکاری کنند؟ نگاه او نه‌تنها به بی‌احترامی به جانفشانی‌های جوانان مذهبی و انقلابی منجر می‌شود، بلکه تصویر نادرستی از انگیزه‌های این نسل به ‌دست می‌دهد. نظرات آقایان کوشکی، ایزدی و غضنفری در روزهای اخیر به‌گونه‌ای است که می‌توان آن‌ها را مانیفست سوپر انقلابی‌گری دانست. آقای کوشکی، در توصیف وضعیت دولت، آن را به تحریرالشام شبیه می‌سازد و دو قوه دیگر را با ارتش سوریه مقایسه می‌کند. این مقایسه به‌طور تلویحی، نشان‌دهنده نگاه تند به وضعیت کنونی و برخی از نهادهای حاکمیتی است که به‌گونه‌ای آرمانی و افراطی تصور می‌شوند. اما در این میان، آقای ایزدی بدترین نوع توصیف را از رابطه میان بچه‌های انقلابی و حکومت ارائه می‌دهد. سوپرانقلابی‌گری به‌طور خلاصه به دنبال تصاحب انقلابی‌گری است. این جریان می‌خواهد انقلابی‌گری را به‌عنوان یک ایدئولوژی افراطی و انحصاری خود مصادره کرده و از آن برای مشروعیت‌ بخشی به نظرات تند و یک‌جانبه‌گرایانه استفاده کند.این نوع تفکر، نه‌تنها فاصله بین نسل‌های مختلف انقلاب را بیشتر می‌کند، بلکه هدفش ایجاد یک فضای رادیکال و مغایر با واقعیت‌های اجتماعی است.