✅ سؤالاتی که باعث هدایت جوانان شیعه شد‼️ 🔴 ۹۵ ♻️ شيعيان معتقدند كه علم و دانش نزد ائمه آن‌ها انبار شده است و آن‌ها كتاب‌ها و دانشي را به ارث برده‌اند كه به ديگران نرسيده است مانند صحيفه جامعه و كتاب علي و... و در اين صحيفه‌هاي خيالي همه چيزهايي كه مردم بدان نياز دارند هست. ۱. به آن‌ها مي‌گوييم از زمان غيبت مهدي تا به امروز فايده حقيقي اين صحيفه‌ها چيست؟ ۲. اين صحيفه‌ها و منابع امروز كجا هستند؟ ۳. چرا امام منتظر آن‌ها اين صحيفه‌ها را براي مردم بيرون نمي‌آورد؟ ۴. آيا مردم در مورد دين خود به اين‌ها نياز دارند؟ ۵. اگر نياز دارند پس چرا امت از زمان غيبت امام خيالي كه بيش از يازده قرن از آن مي‌گذرد از منبع هدايت دور شده‌اند؟ و اين همه نسل‌ها كه گذشته‌اند به چه گناهي از اين گنجينه‌ها محروم شده‌اند؟ ۶. و اگر امت به اين كتاب‌ها نيازي ندارد پس اين همه ادعا براي چه؟ ۷. و چرا شيعيان از منبع حقيقي هدايت‌شان كه كتاب خدا و سنت پيامبرش -ص- مي‌باشد دور كرده مي‌شوند؟ 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃 🌷 به ۹۶ جواب سؤال ۷ اين است كه همان‌طور كه در آغاز كتاب گفتيم، شيعه كتاب خدا و سنت پيامبر -صلی الله علیه و آله- را حجت قطعي مي‌داند. كسي مثل عمربن‌خطاب كه در محضر پيامبر -صلی الله علیه و آله- وقتي ایشان فرمود: براي من قلم و كاغذي حاضر كنيد تا براي شما چيزي املاء كنم كه هرگز گمراه نشويد. او گفت: «اين مرد هذيان مي‌گويد» و بعد گفت «كتاب خدا براي ما كافي است»، محكوم است؛ زيرا كتاب خدا حكم به اطاعت از رسول داده است و مي‌گويد كه «وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ» و «...وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا...». ۲. بعد از اين‌كه عمر اين را گفت بين طرفداران او و مخالفينش نزاع درگرفت و برخلاف دستور قرآن كه مي‌گويد: «هرگاه در چيزي نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد...»؛ به جاي آن‌كه براي حل اختلاف نزاع را پيش پيامبر -صلی الله علیه و آله- بياورند تا او فصل‌الخطاب باشد و نزاع تمام شود، عمربن‌خطاب و طرفدارانش بر سر قول پيامبر -صلی الله علیه و آله- نزاع كردند. نتيجه: در اسلام پايه شومي گذاشته شد مبني بر اين‌كه كتاب خدا آن‌طور كه ما مي‌فهميم و تفسير مي‌كنيم براي ما كافي است. از آن زمان طرفداران اين نظريه قابليت استفاده از دانش پيامبر و تفسير و تبيين قرآن را آن‌طور كه پيامبر -صلی الله علیه و آله- مي‌فهميد كنار گذاشتند. براي مثال وقتي بچه‌اي را كه نياز به دارو دارد به نزد طبيب ببرند، او آن‌طور كه دوست دارد نسخه طبیب را بخواند و براي خود دارو بنويسد و طبيب را هذيان‌گو معرفي كند، معلوم است كه چه مي‌شود. پس جواب شما اين است: مردم به علم خداوند كه به وسيله انبياء و جانشينان حقيقي او تعليم داده مي‌شود، نياز دارند اما بايد قابليت را هم داشته باشند. طبيب عشق مسيحا دم است و مشفق ليك چو درد در تو نبيند كه را دوا بكند حافظ هر كس مانند علامه بحرالعلوم و ديگر بزرگان علم و تقوا، كه قابليت داشتند از اين علم استفاده نمودند و هر زمان جامعه بشري لياقت پيدا كند، از جانب خداوند و از جانب مهدي موعود -عج- منع فيضي نيست. 📚برگرفته از کتاب 📌نقد و بررسی شبهات وهابیت آل سعود ✍🏻حضرت آیت الله وفسی 🆔 @bayyenat110