✅سومین امر این است که تا میتوانند قبل از اینکه به فرضیه پردازی برای موضوع انشائشان بپردازند و ببافند اطلاعات واقعی متفاوت در سطوح مختلف دینی، سیاسی، اقتصادی و... خود را بالا ببرند. وقتی داده ها زیاد شد دیگر نمیتوان بهاین سادگی هر تحلیلی و هر انشائی را بافت! به شکل پیشینی خود ذهن بسیاری از حرفهای خیلی شیک و توجیهات خیلی اتو کشیده را پس زده و در توجیه این مورد خاص مسخره میداند هرچند دیگران ندانند. ✅چهارمین امر هم آن است که سعی کند فرصت ناب تجربه و شهود امر واقعی در نوعی هوای طَلق و بدون دخالت دادن مفاهیم را از خود نگیرد! خودش را به مشهَد حضور معانی اجتماعی ببرد. سعی کند این حقایق را در جایی بیرون از فضای ذهنش و مرسومات این علوم کشف کند. خود را در یک حالت نابی قرار دهد که در آن با تمرکز شدید روی طلبش و تخلیه شدید از ذهنیّات سابق مهیّای افاضه ی معانی نفس الامری در صفحه ی وجودش شود. حالا اگر برخی از شنیدن این حقایق رم میکنند خود را چه میدانم مهیّای بارش مغزی نماید! خودش به تعبیر دیگر تولید علم کند. ولی تولیدی نه صرفا در فضای ذهن و در امتداد دیکته های پارادایم دانش موجود! ✅پنجمین امر هم آن است که از ابراز نظر قطعی و یقینی در این رشته پرهیز کنند! اگر هم میخواهند چیزی را قطعی بگویند همان را بگویند که در قرآن و روایات ما مطرح شده. بیش از آن بیان امر قطعی نشان دهنده ی جهل است. اگر همه ی زمینه های عادی هم مهیّا بود برای امری باز لزوما نگوییم محقّق میشود و اگر همه ی زمینه ها برای تحلیل یک پدیده به شکل خاصی مهیّا بود باز آن را تنها تحلیل ندانیم! مخصوصا آنجایی که در نبرد حق و باطل و با احتمال تأثیر مفاهیم غیبی مانند جنود الهی مواجه میشویم بسیار محتاط باشیم: 📖«وَ اللَّهِ لَوْ كَانَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ عَلَى عَبْدٍ رَتْقاً ثُمَّ اتَّقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لَهُ مِنْهَا مَخْرَجاً فَلَا يُؤْنِسْكَ إِلَّا الْحَقُّ وَ لَا يُوحِشْكَ إِلَّا الْبَاطِل‏» 👈اینهایی که عرض شد مختص جامعه شناسی هم نبوده و در دیگر علوم انسانی مانند روان شناسی و اقتصاد و سیاست و دیگر عرصه ها هم قابل طرح است.