⚪خلاصه همیشه در ذهنم بود فلسفه ی این درجه از اهمیت ختنه در بین ادیان ابراهیمی چیست؟! آخر چرا اینقدر روی آن حساسیت به خرج داده اند! عادی نیست! افرادی که با عهدین آشنا باشند متوجّه میشوند چقدر ادیان ابراهیمی روی این مسأله حساسیت به خرج داده اند! مثلا در سفر پیدایش تورات ختنه نشانه ی عهد الهی با ابراهیم علی نبیّنا و آله و علیه السلام بیان شده و شخصی که ختنه نشود مطرود دانسته شده است. 👈البته بعدا در مسیحیت این حکم که از ضروریّات یهودیت بود توسّط پولس با نظریه ی ختنه ی معنوی نقض شده و امروزه مسیحیان که عمدتا از جنتیلهای غیر بنی اسرائیلی هستند آن را برای خودشان واجب نمیدانند. 👈به گمان آنها دلیلی برای وجوب احکام قوم بنی اسرائیل برای دیگر اقوامی که مسیحی میشوند وجود ندارد! 🔹ولی با ظهور اسلام هر چند در قرآن کریم در این زمینه مطلبی نیامده ولی در سنّت قطعی اسلامی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آن را سنّت انبیاء الهی دانسته و از واجبات اسلام شد. خود ایشان حسنین علیهما السلام را در روز هفتم ختنه کرده و عقیقه دادند. البته در یهودیت روز هشتم مطرح شده است. ✋ولی واقعا سرّ این حکم چیست؟! چرا اینقدر روی آن حساسیت به خرج داده اند؟! در روایات جستوجو میکردم. ⚪مرحوم کلینی در باب التطهیر روایات ختنه را گردآوری کرده است. در آن تعابیری مانند: «مِنَ الْحَنِيفِيَّةِ الْخِتَانُ» و یا «خِتانُ الغُلامِ من السنَّة» آمده است. در نقل دیگری ضمن نقل جریانی این ختنه در مورد حضرت اسحاق علیه السلام نقل شده که به واسطه ی خطای مادرش در تمسخر هاجر آمد که: 📖«أَذِقْهُ حَرَّ الْحَدِيدِ قَالَ فَخَتَنَهُ‏ إِبْرَاهِيمُ بِالْحَدِيدِ فَجَرَتِ السُّنَّةُ بِالْخِتَانِ فِي إِسْحَاقَ بَعْدَ ذَلِك‏» 👈ولی این هم نافی وجود حکمتی دیگر نبوده و نشان نمیدهد که قبل از آن هم نبوده! وجه اهمیت بالای آن را هم نشان نمیدهد. بلکه ظاهر روایات آن است که در بین همه ی انبیاء الهی جریان داشته است. 👈از همین رو انسان اغلف به نوعی نماد انسان بیرون از حوزه ی ربوبیت تشریعی خداوند متعال و بیرون از حوزه ی رحمت خاصه ی الهی معرفی شده است. 🔹در هر حال این پرسش همیشه با من بود تا اینکه امشب در باب بیست و یک تا بیست و سه انجیل برنابا به گونه ای حلّ شد! حضرت عیسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام با حواریون به اطراف و اکناف میرفت و شفا میداد. جایی زنی کنعانی ناله کنان خودش را به حضرت رساند که ای عیسی ای پسر داوود! دختر مجنون من را شفا بده! حضرت چون آنها از اقوام نامختون بودند هیچ پاسخی به او نداد! 👈زن ناله میکرد و میگفت به من رحم کن! حواریّون منقلب شدند و گفتند کاری بکن! حضرت گفت من تنها به سوی بنی اسرائیل مبعوث شده ام! بعد در کلامی تکان دهنده این نامختونان را به سگ تشبیه کرد و فرمود: 📖«خوب نیست نان از دست کودکان گرفته و برای سگان انداخته شود»! 👈زن هم که دلی شکسته و بیدار داشت گفت: «سگان هم از خورده هایی که از سفره ی صاحبشان میریزد میخورند!» اینجا بود که حضرت گویا منقلب شد و گفت تو زن با ایمانی هستی! فرزندش را شفا داد و زن و خویشانش به خدای اسرائیل ایمان آوردند و تابع شریعت حضرت موسی علیه السلام شدند. 👈بعد از آن حورایّون پرسیدند چرا به آن زن گفتی شما مثل سگ هستید؟! گویا توقّع نداشتند! حضرت وقتی شنید گفت کسی که ختنه نمیشود در عالم معنا از سگ هم بدتر است! 👈صاحب سگ هر چقدر هم او را کتک بزند و بد رفتاری کند ولی همینکه تکه نانی به او میدهد سگ با خوش رویی و وفاداری همیشه نزد او و در خدمت اوست! ولی این انسانهای نامختون با این همه لطف و کرم خداوند متعال اینچنین از عهد خداوند با بنده اش ابراهیم دوری میکند! ختنه پیمانی ابدی بین خدا و ابراهیم است!