🔹به ذهنم خطور کرد اصلا همه ی این تعبیرها مراد آن حقیقتش است. وقتی گفته میشود در شروع فعالیتها و کارهای هر چند متنوّعتان «بسم الله الرحمن الرحیم» بگویید مراد واقعی از این گفتن خیلی باطنی تر است. مراد این است که بگویید تا بتوانید توجّه کنید. دین ما دین عمل و دین توجّه عمیق و درونی است. مسأله که این الفاظ نیست. اگر معنای این الفاظ نباشد که خودش غفلت است. 🔸معمولا ما در کارهایمان بسم الله میگوییم ولی با اسم الاه نفس آن را میگوییم! «بسم الله» را از روی عادت و لذّت بردن از امر مأنوس و فرهنگ رایج و... میگوییم. واقعا «بسم الله» نمیگوییم. علامتش چیست؟! این است که وقتی درونمان را بنگریم آن نور التوجّه الی اللّه را بر پیشانی آن عمل ننوشته ایم! اگر باسم الله واقعی باشد قابل تفکیک با رعایت تقوای عمیق و مراقبه ی دائمی نیست. قابل تفکیک با درک حضور و محضر نیست. 🔹اگر چنین است «بسم الله» اساسا لفظ نیست. حقیقتی است. انسان تا به اخلاص که آن روی توحید است در امورش دست نیابد حقیقت بسم الله را در خود محقّق نکرده است. انسانی که کاری را برای خدا میکند یعنی در تک تک اجزاء عملش گویا حقیقت بسم الله جریان پیدا میکند. چنین انسانی حتّی در لفظ هم چیزی نگوید وقتی به جایی نگاه میکند یا حرفی میزند یا کتابی را باز میکند تا مطالعه کند گویا وجودش با زبانی که برای اهل ملکوت آشناست مدام میگوید: «بسم الله الرحمن الرحیم». 🔸ولی اگر چنین نباشد هر چند مدام در کارهایش این ذکر شریف را بگوید گویا وجودش با زبانی آشنا برای اهل ملکوت مدام میگوید: «باسم الاه نفسی و باسم الشیطان معبودی»! 🔹در ادامه به ذهنم خطور کرد داستان بشر داستان عبادت و تقرّب است. در یک مثلّثی از معبودها انسان آفریده شده تا با اختیار و انتخاب خودش اسم معبودی را گفته و به آن نزدیک شود. یک معبود که بالای مثلّث است اللّه است. همان ذات پاک و سرچشمه و کانون هستی. معبود دیگر نفس است و معبود دیگر نیز شیطان و طاغوت! مسأله این است که کدام کلمه را انسان با درک و انتخاب خودش در وجودش غلبه دهد! در هستی که کلمة اللّه هی العلیا! در وجود انسان چه؟! 🔸در ادامه به ذهنم خطور کرد تنها اللّه است که رحمان و رحیم است. این رحمانیّت و رحیمیّت هم حقیقتی دارد. در اموراتت نام کسی را بخوان و پروای کسی را داشته باش که رحمن و رحیم است. از رحمتش به تو فیض هستی میرساند. تلاشهایت را ناکام نمیگذارد! مشکل اسم نفس و شیطان آن است که اینها رحمی به تو نداشته و نخواهند داشت! سعادتی برایت رقم نخواهند زد! 🔹حتّی اگر مخلصانه آنها را عبادت کنی و در مسیر تقرّب آنها بکوشی ذرّه ای به تو رحم نخواهند کرد! بدان که از آنها به تو چیزی جز خذلان و ناکامی نخواهد رسید! این نام نامی اللّه است که رحمت محض است. وفاداری محض است. نصرت محض است. همان نامی که نه تنها برای آنانی که مخلصانه او را عبادت کنند و در مسیر تقرّبش بکوشند رحیم است بلکه حتّی برای همه خلائق و حتّی برای آنها که مسیر کفر را میروند نیز رحمان است. آنها را هم در کارهایشان ناکام نمیگذارد. 🔸به ذهنم خطور کرد اساسا همه ی انسانها در پی رحمت و جلب سعادت است که این همه تکاپو دارند. چه آنهایی که متوسّل به اسم الله میشوند و چه آنهایی که متوسّل باسم النفس و الشیطان میشوند برای جلب رحمت است. اگر چنین است پس همه با زبان وجودشان دارند میگویند: «باسم الرحمان»؛ اگر مشکلی هست خطای در تطبیق است. 🔹برخی صاحب این رحمت عام را اللّه تبارک و تعالی تشخیص داده اند و برخی دیگر نفس و شیطان! ولی همه واقعا دنبال رحمتند! به حقیقتی که از او رحمت میجوشد متوسّل شده اند و به دنبال تقرّب به اویند! اگر چنین است آن حقیقتی که صاحب چنین رحمتی است مخلصانه معبود همگان است. از همین روست که رحمانیّت خداوند متعال مختصّ مؤمنین نیست و حتّی کافران را هم شامل میشود. 🔸کافران بندگان خدای رحمان هستند ولی بندگان خدی رحیم نیستند. همین است که تلاشهای آنها نیز بی ثمر نمیماند. خداوند متعال از فیض وجودش آنها را نیز به بی بهره نمیگذارد و نتایج کارهایشان را به آنها در دنیا و آخرت میدهد. همین است که وقتی تلاش میکنند و نظم و صداقت را رعایت میکنند توانسته اند با تمسّک به این رحمانیّت حتّی دنیایی در ظاهر آبادتر از دنیای مؤمنین برای خودشان رقم بزنند! دعایشان در این زمینه به هدف استجابت برسد. 🔹اصلا فتنه همین است. اینکه خداوند رحمانیّتش را مقیّد به مؤمنین نکرده است! اگر چنین نبود که هیچ امتحان و فتنه ای رخ نمیداد! اگر قرار بود همه از همان ابتدا بفهمند که هیچ خیری از این نفس و شیطان به آنها نخواهد رسید که دیگر ابتلائی نبود.