باسمه تبارک و تعالی (۳۹۲) «نقدی بر رمان مانوئل قدّیس» «قرائتی اگزیستانسیالیستی از دین» 🔹یکی از رمانهای جالب توجه که سعی کرده با زبان داستان و تجربه زندگانی به بیان نگاه های خود و تجربیات و دغدغه های دینی و فلسفی بپردازد رمان مانوئل قدّیس اثر متفکّر اسپانیایی میگل دِ اونامونو م 1936 است. این رمان شاید آخرین آثار او قبل از مرگش است که البته مدتها جزء کتب ممنوعه کلیسای کاتولیک بوده است. 👈در این رمان از زبان دختری به نام آنخلا کاربالینا از اهالی روستای بال ورذه به شرح احوال کشیش و قدّیس بسیار محبوب، تأثیرگذار و بلکه از نگاه مردم صاحب کرامتی در آن منطقه به نام دُن مانوئل میپردازد. آنخلا به نوعی شاگرد و فرزند روحانی این قدّیس خود را حساب میکند. 👈قدّیسی که از ابتدای جوانی تا زمان مرگ در آن روستای دور افتاده که بیش از هزار نفر جمعیت نداشت به ارشاد و گره گشایی از مشکلات و شاد کردن دلها پرداخته بود. طوری که اخیرا اسقف آن نواحی او را قدّیس شناخته و آوازه ی خوبی ها و کمالاتش آن مناطق را پر کرده بود. 👈از آنجا که این رمان به نوعی توانسته برخی عناصر را در عالم دین و نوع برداشت اگزیستانسیالیستی از فلسفه دین را با زبان زنده ی هنر و زندگی به چشم بیاورد به ذهنم خطور کرد نکاتی در مورد آن بنویسم. ⬇⬇⬇