👈پله پله او را بالا بردند تا به سمت نخست وزیری که آخرین پلّه ی قبل پادشاهی بود برسانند. برای اینکه نقشه ی خود را عملی کند تا مجلس و پادشاه او را به عنوان نخست وزیر قبول کنند از سمت خود استعفا کرد تا نا امنی به وجود آمده و شرایط را برای پذیرش نخست وزیری خود مهیّا کند! 👈میخواست به همه ثابت کند بدون او وضعیت خراب میشود! برای همین منظور بر اساس جلد دوّم کتاب حسین مکّی رضا خان به برخی از قزاقها دستور داد مخفیانه در اطراف قتل و غارت راه بیاندازند تا نشان دهد که اینها از آثار نا امنی بعد از استعفای اوست! 👈برای عملی کردن نقشه ی خود به راحتی آدم کشی راه انداخت! خبر به استانها و روزنامه ها رسید تا بازتاب استعفای رضا خان کشور را بگیرد! آشوبی به وجود بیاورد! او را در ذهنها کاملا برجسته کند! در این زمان عملا تحرکات انگلیس برای فشار آوردن به احمد شاه برای انتخاب رضا خان به عنوان نخست وزیر زیاد شد. 👈برای اینکه زهر چشمی هم از سیاسیون بگیرد قوام السلطنه را که نیروی روسیه بود بعد از کنار رفتنش از نخست وزیری دستگیر کرده و تبعید نمود! نخست وزیری که رسما رئیس رضا خان بود ولی اینگونه با او رفتار میشد! 👈تا آنکه آخر الامر توانست در آبان ۱۳۰۲ به نخست وزیری رسیده و سه سال بعد از آن به عنوان پادشاه ایران تاجگذاری کند! در این زمان حتّی برای خودش نام خانوادگی پهلوی را هم از قبل انتخاب کرد تا بعدا سلسله ی بی نام و نشانش دارای عنوان شود! 👈آخرین مرحله برای پادشاهی رضا خان رفتن احمد شاه در ۱۳۰۲ به اروپا و سقوط و تجزیه حکومت بزرگ عثمانی و تقلیل آن به کشور ترکیه بود! اموری که روان جامعه را برای تحوّلی در ایران هم مهیّا میکرد! گام بعدی رضاخان برای تحقّق اهدافش این بود تا مجلس پنجم را تشکیل داده و نظام حکومت ایران را به جای پادشاهی و نخست وزیری که باعث ضعیف بودن قدرت نخست وزیری بود که تا آن مرحله به آن رسیده بود تبدیل به طرح ریاست جمهوری کند! 👈همان طرحی که در آمریکا و ترکیه و بسیاری از کشورها بود و بر اساس آن عملا نخست وزیر تبدیل به پادشاه میشد! همین اهداف پشت پرده بود که باعث مخالفتهای جدّی امثال مرحوم مدرّس و ملک الشعرای بهار شد. از اینجاست که برخی شایع میکنند که رضا خان میخواست رئیس جمهور شود ولی آخوندها نگذاشتند و باعث شدند پادشاهی پهلوی تأسیس شود! ✋در حالیکه آنچه بود آن بود که مرحوم مدرّس میخواست در برابر دسیسه ی رضا خان بایستد نه اینکه ارادتی به نظام پادشاهی داشته باشند. ولی شاید انصاف این باشد که خلأ مفهومی از مدل حکومت مشروع دینی در آن زمان وجود داشت. 👈علمای ما چندان تصویری از حکومت مطلوب نداشتند و فقط مراقب آن بودند که استبداد با تغییر واژه ها سوار مردم نشود. تا اینکه بعدها با استنباط نظریه ی ولایت فقیه طرح دینی حکومت توسّط مرحوم امام راحل مطرح شده و نظریه ی مردم سالاری دینی مورد تأکید قرار گرفت. 👈البته آنچه عملا در تاریخ شاهد آن بودیم آن است که اگر رضاخان به جای رضاشاه شدن در آن برهه رئیس جمهور ایران میشد زمینه مساعد بعدی برای خیز ایرانیان برای تاسیس نظام جمهوری اسلامی و سقوط نظام شاهنشاهی دشوار میشد. شاید یکی از الطاف خفیه الهیه همین بود که به یک معنا جمهوریت با ولایت فقیه آمد. 👈دوباره رضاخان در این مرحله دست به استعفای صوری زد تا کشور را وارد مرحله ی هرج و مرج کند! در این مرحله بزرگترین مانع رضا خان مرحوم مدرّس بود. شیرمردی که یک تنه در برابر این حجم بزرگ از خباثت انگلیسی ایستاده بود. مدرس صریحا اعلام کرد مجلس باید دولت رضا خان را استیضاح کند! 👈مدرّس معتقد بود که رضا خان هرگز در حدّ و اندازه ی نخست وزیری ایران نیست! رضاخان بر روی سید حسن مدرّس سیلی زد و تهدید کرد اگر استیضاح شود نمایندگان مجلس را خواهد کشت! سبحان الله! چه تاریخی بر این کشور مظلوم گذشته است! اینها همه زیر سر همان گراند هتل قزوین بود. ✅سقیفه ی تاریخ ایران معاصر که منجر به تاسیس پهلوی و تغییرات سنگین اجتماعی در ایران شد همان گراند هتل قزوین است! 👈مدرّس به نمایندگان مجلس میگفت خیال میکنید رضا خان به نفع شماست! روزی چوب همراهی با او را خواهید خورد! طرح های بعدی رضا خان برای رسیدن به پادشاهی چه بود؟! یکی علم کردن داستان راه آهن سراسری! استفاده از تکنیک بیگ بنگ! راه آهن شمال به جنوب! 👈در این زمان احمد شاه قصد بازگشت از فرنگ را به کشور کرد! آخری کار رضا خان شروع شد! داستانی را بر سر نان راه انداخت تا به نوعی مردم را علیه قاجار برانگیزاند. یک شورش عمومی به راه بیافتد! شورشی که نوک پیکانش قاجار باشد نه نخست وزیر! ⬇⬇⬇