💡به ذهنم خطور کرد مروری بر متن مهم بودایی به نام دمماپادا داشته باشم. این متن مشتمل بر ۲۶ سوره است. خلاصه ی فاتحة الکتاب آن را ذکر میکنم: 📖«آنچه هست پدید آمده از پندار است! زاده ی پندار است! آفریده ی پندار است! آن را که گفتار و کردار از پندار پلید برخاست رنج از پی آمد! چنانچه چرخ ارابه از پی اسب! ... آن را که گفتار و کردار از پندار نیک برخاست نیک بختی از پی آمد! چنانچه سایه از پی موجودات! ... 📖در این جهان هیچگاه نفرت به نفرت فرو ننشیند بلکه با دوری از نفرت آرام یابد! چنین است حکم ازلی! گروهی نمیدانند که ما هر آن در پیشگاه مرگیم! فرزانگان دانستند و به آرامش رسیدند! ... آن کس که جامه ی زرد بر بر کرد و ناپاک بود! و برخود چیره نشد! و عاری از حقیقت ماند! چنان کس جامه ی زرد را سزاوار نیست [جامه ی زرد: لباس راهبان بودایی]... 📖آنان که در گوهر گوهر دیدند و بی گوهری را در بی گوهری شناختند به گوهر رسیدند و در مزرع حقیقت ماندند! باران اندیشه ی بی بنیان را در هم شکند و شهوت اندیشه ی خام را! ... آن کس که خیر کرد شاد شد در این جهان! شاد شد پس از مرگ! شاد شد در عالمین! شاد شد و شادی کرد چون اخلاص اعمال خویش دید! ... 📖آن کس که بسیار خواند و به آن عمل نکرد کاهل است! چوپانیست که گاوهای گله ی دیگران را میشمرد! او در شمار طالبان راه نیست! آن کس که کم خواند ولی به راه راست آیین قدم نهاد و از شهوت و نفرت و وهم دست شست به معرفت راستین رسید. فکرش آزاد شد و لذت جهان بنهاد و در شمار طالبان در آمد!» ⚪این کتاب انصافا سرشار از مضامین معنوی است. یکسره دعوت به مفاهیم مهمّی مانند زهد و پارسایی و پاکی و خلوت و تعمّق و مبارزه با نفس و أنانیّت است. مثلا در سوره ی ارجمندان میگوید: 📖«درد نیست آن کس را که سرف را به پایان رساند، از اندوه دست شست، از همه به آزادی رسید، همه ی بندها را بگست! آگاهان میکوشند و به مقری دل نمیبندند چنانکه قو منزل واگذاشت و از آبی به آبی دیگر رفت و همه را پشت سر نهاد! ... خدایان غبطه خورند بر آن کس که حواس را مهار کرد چون سواران اسبها را! و نفس را شکست و منزه شد! 📖رهایی یافت از دور هستی آنکه چون زمین شکیبا بود! چون آستانه ی در کار خود را انجام رساند و چون دریا صاف شد! آرام در پندار، آرام در گفتار، آرام در کردار! چنین است آزاده ای که به علم به آرامش رسید! والاترین مرد آن است که ایمان پشت سر نهاد و آگاه شد بر آنچه آفریده نشد و بندها را بشکست؛ قرارها را به هم پاشید و بر امیال چیره شد!» 👈در سوره ی هزارگانه میگوید: 📖«یک سخن پر معنا به از هزار سخن بی معنا! سخنی که هر کس شنید آرام شد ... والاترین جهان گشا آن کس است که بر تن خویش غالب شد گرچه هزار مرد را هزار بار در میدان نبرد مغلوب کرده باشد. غلبه بر نفس خویش به از غلبه بر دیگران است... 📖صد سال هر ماه هزار قربانی کردن، و یک آن ستودن آن را که بر نفس خویش غلبه کرد این ستایش به از آن قربانی صد ساله! ... یک روز زندگی با معرفت و در مراقبه به از صد سال عمر به غفلت و پریشانی!» 👈در سوره ی خطا: 📖«بشتابید بسوی عافیت! و خاطر از خطا برگردانید ...خطا نیک نماید تا ثمرش به بار نیامده است! چون کار خطا به ثمر رسد پلیدیش به ثمر رسد! کار نیک تلخ مینماید چون نیکیش به ثمر نرسیده است! چون نیکیش به ثمر رسید نیکیش نمایان شود! ...حذر کن از خطا آنچنان که حذر میکنی از زهر! ...» 🔹انصافا هر جای این کتاب را باز میکنم لبریز از مضامین بلند معنوی و دستورات نیک است. طولانی اش نمیکنم. آخرین سوره ی این کتاب سوره ی برهمن است: 📖«ای برهمن! از رود بگذر! بخود آی! از کام دل حذر کن! قانون فساد یافتن ترکیب یافته ها را درک کن! و دریاب آنچه را آفریده نشد! برهمن هر دو آیین را فرا گیرد و چون آگاه شود بندها از هم بگسلد. برهمن خوانم آن کس را که این ساحل و آن ساحل نشناخت، فارغ از ترس شد! رها از بندها! 📖برهمن خوانم آن کس را که جمعیت خاطر داشت! تشویش بنهاد و بنشست! واجب به جا آورد و از آلودگی پاک شد و به بالاترین غایت رسید! ... برهمن خوانم آن کس را که تن و گفتار و اندیشه اش لکه دار نشد! ... برهمنی به موی فروپیچیده و اصل و تبار و طبقه و جامعه نیست! آن کس که حقیقت و حق در او پای گرفت نیکبخت هموست! 📖ای ساده لوح! موی فروپیچیده و پوستین بز از برای چیست؟! درونت پر از زشتی است و بیرونت را پرداخته ای! ... برهمن خوانم آن کس را که از تمام دلبستگی ها برید و نهراسید و از دلبندان دست شست و آزاد گشت! 📖برهمن خوانم آن کس را که بیدار شد و زنجیرها بگسست و بندها و رشته ها و ابزار اسارت را! برهمن خوانم آن کس را که در عین بی گناهی دشنام و زور و اسارت کشید و به شکیب نیرو و توانایی یافت! ⬇⬇