👈در آیات سوره ی مبارک آل عمران گفته میشود عیسی انسانی از صالحین و از مقربین بود. صاحب معجزات بزرگ بود. مسیح و کلمه ی خدا بود. از آن زمان که مادر بزرگش همسر عمران به مادرش مریم باردار شد و او را نذر خدا کرد خدا نیز مادر او را با با قبولی حسن، پرورش و انباتی حسن داد! مستقیما مورد تربیت الهی قرار گرفت. ملائکه الهی با مریم حرف میزدند. 👈عیسی که بود؟! عیسی فرزند چنین مادری بود که به اعجاز الهی همانطور که آدم بدون پدر و مادری به دنیا آمد او نیز بدون پدر زاده شد. از این معجزات مگر کم بوده است؟! مگر زکریای پیر مرد و همسر عاقرش نبودند که به اعجاز الهی خداوند متعال یحیی را به آنها داد؟! 👈ولی مخاطبش که بود؟! قرآن کریم صریحا میفرماید عیسی رسولی به سوی بنی اسرائیل بود. پیامی جهانی نداشت زیرا پیامبر خاتم نبود. برای برخی اصلاح گریها در شریعت یهود و حلال کردن برخی حرامها آمده بود. نیامده بود شریعت الهی را ابطال کند. پیامبری از پیامبران یهود و بنی اسرائیل بود. 👈این چه حرفی است که میگویید عهدی جدید آورد و شریعت را نسخ کرد؟! این چه حرفی است که میگویید فرزند خداست؟! خود عیسی میگفت خدا رب من است و هیچ ادعای خدایی نداشت! جایگاه عیسی را در تاریخ دین الهی اینگونه ببینید! قصه و روایت صحیح از جریان پر اختلاف او اینگونه بود. 👈اینهایی که عرض کردم خلاصه ی آیات سوره ی مبارکه آل عمران در این بخش بود. بر اساس بیان قرآنی این حرفها دیگر کدام است که خدا عهد قدیمی داشته و عهد جدیدی! نخیر! اگر قرار است عهد جدیدی هم رخ داده باشد بعد از تورات عهد جدید با انسانها و آن هم همه ی انسانها و نه فقط بنی اسرائیل قرآن کریم است. 👈جدید بودن این عهد هم به معنای ابطال شرایع نیست بلکه به معنای نسخ شریعت پیشین و آمدن شریعت کامل اسلام است. پیامبر خاتم نیز هر چند از نسل ابراهیم است ولی دیگر از بنی اسحاق و بنی اسرائیل نیست همانطور که مخاطبینش هم دیگر بنی اسرائیل نیستند بلکه همه ی بشر هستند. 👈برای اینکه جایگاه دقیق این نکات قرآنی روشن شده میبایست مشهورات آن زمان که بافت و بستر بیان این آیات قرآن کریم است روشن شود؛ راستش چند کتاب تخصصی در باب ادیان را خواندم دیدم همه به نوعی ناقصند و یک دوره تاریخ پیوسته از جریان تاریخ انجیل را نیاورده اند. به ذهنم رسید آنچه در این زمینه میدانم را به نوعی نظم دهم و بیان کنم. 🔸«اجمالی از تاریخ انجیل»🔸 یکی از پدیده های عجیب در تاریخ بنی اسرائیل که بعد از ظهور حضرت موسی علیه السلام بین آنها شاید از مهمترین حوادث تاریخ بنی اسرائیل است ظهور شخصی به نام عیسی ناصری فرزند مریم بین آنها بود. فردی که نظام دینی و مذهبی حاکم بر یهودیان را به چالش کشیده و با آوردن معجزات زیاد تحوّلی مذهبی بزرگی را نوید میداد. گویا سر سازش هم با بزرگان و علمای بنی اسرائیل نداشت و از همین جهت حضورش برای حوزه های یهود بسیار گران تمام میشد. 👈آنقدر این حجم معجزات زیاد بود که گویا در همان زمان بسیاری معتقد شدند که ایشان خدا یا پسر خداست. در ادامه نیز در همان زمان جریان صلیب پیش آمده و این حادثه ی بزرگ تاریخی به شکل رازی دینی در آمد. علمای بنی اسرائیل پیامبری ایشان را نپذیرفتند و تنها در این بین ۱۲ تن از شاگردان خاص ایشان به نشر افکار و خاطرات ایشان پرداختند. ⛔ولی آیا عیسی خدا بود؟! فرزند خدا بود؟! آیا تنها یک پیامبر بود؟! اصلا برای چه آمده بود و پیامش چه بود؟! نسبت تعالیم او با تعالیم تورات و انبیاء سابق چیست؟! اصلا مخاطب او فقط بنی اسرائیل بودند یا پیامی برای همه ی بشر آورده بود؟! اختلاف مهمّی در این بین درگرفته بود. ⚪حواریون همه در اورشلیم مانده و در همان محیط یهودی به فعالیت خود ادامه دادند. گویا معتقد بودند پیام عیسی تنها برای همان بنی اسرائیل بوده. ولی گفته میشود حواریون دو تن را برای تبلیغ بزرگ مسیحیت بین دیگر اقوام غیر یهودی در ممالک آن زمان برگزیدند. یکی برنابا و دیگر یک یهودی تازه مسیحی شده عجیب به نام پولس! شخصی که اصلا عیسی را ندیده بود. 👈پولس شخصی بسیار با اراده و بلیغ و مصمم بود. تبلیغ او در ممالک دیگر بین غیر یهودیان بسیار موفقیت آمیز بود و به تدریج عقاید جدیدی را ابراز کرد که باعث اختلاف جدّی بین او و برنابا و دیگر حواریون در اورشلیم مانند پطرس یا همان شمعون شد. 👈پولس و برنابا ۱۴ سال با هم همراهی کردند و سپس در مسیر انطاکیه بر سر بدعتهای پولس به مشکل خورده و جدا شده و پولس به آسیای صغیر رفت و برنابا به قبرس و همانجا کشته شد! هر دو از بنی اسرائیل بودند. ✔خلاصه ی قرائت مسیحی جدید پولس که میتوان او را مؤسس بزرگ کلیساهای مسیحی در نقاط مختلف آن زمان دانست در سه محور اساسی خلاصه میشود؛ یکی اینکه «عیسی پسر خداست» و دیگر اینکه «مرگ و رستاخیزش از بین مردگان برای کفاره ی گناهان بشر است» و سوّم هم اینکه «شریعت موسی برای غیر یهودیان لغو است». ⬇⬇