👈اینکه میگوییم عالم یعنی هر چند همه انحائی از وجود دارند ولی واقعا احکام آنها از ریشه تفاوتهای بنیانی با هم دارد که باید جای دیگر در مورد آن بحث کرد. فعلا بحث از فیزیک کوانتوم مربوط به احکام عالم طبیعت و مادّه دارد. ⚪در ادامه عرض کردم از همین ابتدا خوب است بین طبیعت و فیزیک تفاوت قائل شویم. هر چند گاهی تسامحا از فیزیک همان عالم طبیعت قصد میشود و گاهی نیز از علم فیزیک به عنوان طبیعیات یاد میشود. ولی فیزیک در واقع علمی بشری برای کشف و استنباط احکام عالم طبیعت است. احکام واقعی طبیعت را نباید مساوی علم فیزیک دانست. علم فیزیک تلاشی بشری برای کشف آن احکام است لذا قابل پیشرفت بلکه تحوّل است. 👈در تاریخ بشر حدّاقل تا کنون سه پارادایم علمی و تحوّل کلّی در علم فیزیک که به دنبال کشف احکام وجودهای مادّی است رخ داده است. یکی فیزیک ارسطویی است و دیگر فیزیک نیوتونی یا همان فیزیک کلاسیک و سوّمی که نزدیک یک قرن است که فضای این دانش را تقریبا تصاحب کرده فیزیک کوانتوم است. 👈منظور از این تحوّلات در علم فیزیک هم ابطال کلّی نظریات پیشین نیست بلکه منظور چیزی نزدیک به همان اختلافات بین پارادایمهای علمی است. نوعی گذر کلّی از یک بسته ی علمی به بسته ی دیگر است که گمان شده مسائل را بهتر طرح و حل میکند. 👈همین است که نظر فیلسوفان علم را اینقدر به خودش مشغول کرده و مدام در معیارهای علم بودن یک گزاره در حال تجدید نظر هستند. همین الآن هم میتوان نشان داد بسیاری از دقایق فیزیک ارسطویی صادق است و اصلا برخلاف آنچه مشهور شده نه تنها ابطال نشده بلکه اصلا قابل ابطال نیست. 🔹در ادامه عرض کردم در اواخر قرن نوزدهم فیزیکدانان متوجّه شدند که نمیتوانند با فیزیک نیوتونی به تبیین احکام فیزیک ذرّات بپردازند. گویا در این قسمت قوانین کلّی فیزیک کلاسیک نقض شده و به جای آن اصول عام تخلف ناپذیر، درجه ای از نوعی شانس و بخت جریان داشته و باید به حساب احتمالات پرداخت. دیگر اینطور نبود که سرخوشانه متغیرها را در یک دستگاه معادلات دیفرانسیل چید و با مدیریت آن بتوان نتایج را پیش بینی کرد. 👈پدیده هایی مانند اثر فوتوالکتریک و تابش جسم سیاه معادلات فیزیک کلاسیک را به چالش کشید. در واقع فیزیکدانان معتقد به نوعی نفاق و رفتار دوگانه ی موجی – ذرّه ای در ذرّات زیر اتمی مانند الکترون شدند. 👈اگر چنین است نتایج اندازه ی گیری دیگر جنبه ی آماری دارد و نمیتوان به قطع و یقین رسیده و حکمی قطعی پیرامون نتیجه آزمایشها داشت. شتر علم را دیگر باید در وادی حساب احتمالات خواباند! از اینجاست که آن قطعیاتی که سابقا فیزیکدانان در فیزیک نیوتونی با آنها مأنوس بوده و به دنبال آن بودند دیگر جای خود را به احتمالها و بررسی آنها داد. ⚪در واقع این تغییر نظر به نوعی هجوم علمی به بنیانهای فلسفی فیزیک کلاسیک بود. ولی مگر مفروضات فلسفی فیزیک کلاسیک چه بود؟ یکی همین تمایز وجود خارجی و وجود ذهنی و دیگر امکان شناخت خارج به شکل قطعی و دیگر دِتِرمینیسم یا همان جریان قانون علّیت و تسانخ و ضرورت علّی و مانند آن. ✋خب اینها چه ربطی به شبهه ی دینی دارد؟! ربطش این است که با آن برخی طبیعت گرایان خواستند از آب گلالود ماهی الحاد بگیرند! برای ردّ ادلّه ی اثبات خدا استدلال نمودند! المسرعه الی قیل الباطل یعنی همین! کرم داشتن یعنی همین!😄 👈گفتند بر اساس اصل عدم قطعیت فیزیک کوانتوم که توانست خود را در فیزیک ذرّات نشان دهد دیگر علّیت ضرورتی ندارد و حال آنکه استدلالهای اثبات خدا مبتنی بر قانون علّیت است لذا چیزی به عنوان خدا قابل اثبات نیست! 👈حالا اینها چیزهایی بود که الآن بنده به خاطر داشتم و تفصیلش را باید خودتان در مباحث فیزیک و بحث از شبهات دنبال کنید. 🔸«نقد»🔸 در پاسخ عرض کردم اتّفاقا فیزیک کوانتوم خودش از جهتی فرصت است نه تهدید! این فیزیک برخلاف آنچه مشهور شده هضم برخی شبهات دینی را که در فضای فیزیک نیوتونی برای بسیار وجود داشته را میتواند آسان کند. مثلا ضرورت علّی در فیزیک نیوتونی باعث آن شده بود که معجزه برایشان چندان قابل تبیین نباشد –گر چه آن هم جواب داشت- و یا چنان قوانین محکم و غیر قابل خدشه ای باعث شده بود که تصویر فاعلیت مباشر خداوند متعال نسبت به پدیده ها برایشان بسیار دشوار باشد. این دو در فضای فیزیک کوانتوم راحتتر قابل پاسخ است. ⬇⬇