👈حالا ورای آنکه فیزیک کوانتوم خودش تا اندازه ای فرصت است نه اینکه صرفا تهدید و شبهه باشد میتوان نقدهایی را در مورد شبهات دینی مبتنی بر فیزیک کوانتوم بیان کرد.
🔹عرض کردم یکی اینکه اساسا فیزیک کوانتوم یک امر اثبات شده یقینی نیست. بلکه صرفا یک نظریه ای است که بهتر از آن را هنوز فیزیکدانان برای تبیین طبیعت نیافته اند! اساس شبهه مبتنی بر این فرض است که فیزیک کوانتوم یک علم یقینی غیر قابل تحوّل است و قطعا طبیعت بر اساس آن است. در حالیکه هیچ فیزیکدانی نمیتواند چنین ادّعائی داشته باشد. در واقع اینجا افراد چوب واژه ی علم را میخورند و نمیدانند چه بر سر این مفهوم در تاریخ دانش رفته است! آنهایی که با فلسفه ی علم آشنایی دارند بهتر متوجّه این مطلب هستند.
👈در ادامه عرض کردم فرضا اگر فیزیک کوانتوم یقینا ثابت باشد باز هم باید دانست فیزیک کوانتوم مدّعایش تنها همینقدر میتواند باشد که نتوانسته رابطه ی قطعی بین علل پیشین با معالیل پسین در عالم ذرّات کشف کند. فعلا این را بنده «تجربه ی کوانتومی» مینامم.
👈از همینجا شروع به تأسیس علم خود و بررسی احتمالات نموده تا خرش را از پل بگذارند. شبیه همان هیئت بطلمیوسی که با اصول موضوعه خاصی بنای علمی بزرگی را ایجاد کرد و از آن نتایج خوبی هم بعضا میگرفتند.
💭ولی حالا باید پرسید معنای این تجربه ی کوانتومی چیست؟! خودش که به قول طلبه ها لسان ندارد؟! این دیگر کار فیزیکدان نیست.
🔹به صورت کلّی سه نظریّه در تفسیر این تجربه ی کوانتومی داده شده که نباید آنها را با خود نظریه کوانتوم اشتباه گرفت. اینها دیگر تبیینهای فلسفی از این تجربه ای است که مورد ادّعا قرار گرفته است.
👈یکی نظریه ی پوزیتیویستی است که میگوید این عدم قطعیت بین علّت و معلول در تجربه ی کوانتومی به خاطر محدودیت علم بشر و مفاهیم انسانی است. ربطی به عالم خارج ندارد تا منافاتی با قانون علّیت و ضرورت علّی پیدا کند.
👈دیگر نظریه ی منسوب به انیشتن و پیروان ایشان است که این عدم قطعیت را ناظر به محدودیتهای علم فعلی ما میداند و امیدوار است که در آینده بتواند با بررسی های بیشتر آن «ما به یجب»ها و ضرورتها را کشف کند. فعلا باید با احتمالات کار کند تا آن روز برسد!
👈سوّمین نظریه در تفسیر تجربه ی کوانتومی که شیوع زیاده یافته و همین است که منشأ شبهات شده تفسیر کپنهاگی یا همان تفسیر هایزنبرگ و بور است. اینها میگویند این عدم قطعیت وصف خود عالم خارج است و در واقع چون در عالم خارج چنین قطعیتی نیست این تجربه ی کوانتومی رخ داده است.
👈اینها عدم قطعیت را مولود ویژگی در خود طبیعت میدانند و معتقدند اساسا اندازه ی گیری و تأثیر مشاهده گر را در آزمایشها نمیتوان به صفر برد. این تجربه و آزمایش و مشاهده نه تنها واقعیت را آشفته میکند بلکه آن را ایجاد میکند!!!
✋گاهی تا جایی پیش رفته اند که نفی واقعگرایی کرده و جهان مستقل از ذهن را هم نفی کرده اند!
⚪در اینجا باید گفت اساسا تفسیر اوّل و دوّم که منافاتی با قانون ضرورت علّی ندارد و شبهه ای از این منظر وارد نمیکند و تفسیر سوّم نیز اساسا دلیلی ندارد و اصلا نباید آن را حتّی در حدّ نظریّات علمی متعارف هم دانست.
✅به عبارتی باید دانست که نظریه ی خیره کننده ی کوانتوم را نباید به نفع این برداشت الحادی فلسفی مصادره کرد. آنچه در تاریخ دانش قابل ستایش است دسترسی فیزیکدانان به خود تجربه ی کوانتومی و تأسیس فیزیک کوانتوم است که بر اساس مفروض گرفتن عدم قطعیت به شکل دقیقی نهاده شده ولی آنچه مورد بحث است یعنی قرائت و روایت و خوانش کپنهاگی تفسیر نظری و فلسفی این نظریه است که اصلا کار فیزیک نیست و قابل نقد بوده و رقیب هم دارد.
✋این مطلبی نیست که حالا ما از کلامشان استنباط کرده باشیم بلکه خودشان هم تصریح میکنند که این نظریّه فعلا بهترین بیان خلاصه ی شناخته شده از تجارب کوانتومی است. همین!
👈یعنی اوّلا خودش حاصل تجربه نیست و ثانیا یک حقیقت مسلّم فیزیکی نبوده و هیچ دلیلی برای عدم ابطالش نیست و محتملا زمانی نظریّاتی دیگر در باب فیزیک داده میشود.
⬇⬇⬇