🔷در مورد اوّل خود کلام این شخص دچار تناقض است. زیرا ایشان تخصص فقهی امثال امام خمینی را پذیرفته اند. اگر این را بپذیرند خب یکی از ابواب بسیار مفصّل فقهی باب معاملات است. این بزرگواران میتوانند از آن جهت که فقیه هستند نظر تخصصی خود را از منظر فقهی در موضوع مسائل اقتصادی در باب معاملات بیان کنند! لذا تبعیت از فرمایشات این مراجع عدول از سیره ی رجوع به متخصّص نیست.
✋در واقع اصل مسأله آن است که در باطن ایشان اساسا وحی و اسلام را باید قبول نکند تا بتواند عدم تخصص فقها را در معاملات اثبات کند!
✅فرق مجتهد باب معاملات با یک اقتصاد دان متعارف آن است که مجتهد در پی استنباط نظر وحیانی یا غیر منافی با وحی در باب معاملات است و اقتصاد دان در پی استنباط یا تأسیس اقتصاد مطلوب نظر خود با تکیه بر عقل بشری است.
👈اگر ما معاد باور و مسلمان باشیم قطعا تبعیت از فقه دینی را خروج از دائره ی سیره ی عقلائی رجوع به متخصص نمیدانیم.
⛔️عمق این حرف آن است که اگر اقتصاد دان یا جامعه شناس یا روان شناس و... چیزی گفت دیگر حرفهای قرآن و روایات در آن حوزه ها هیچ اعتباری ندارد!
👈به تعبیر دقیق مرحوم فضل بن شاذان در کتاب الایضاح دعوا بر سر مقوله ی وحی و نیاز انسان به عقول قدسی و عالم غیب است:
📖«كان صلى الله عليه وآله إذا سئل انتظر الوحي ، وهؤلاء يقولون ولا يحتاجون إلى وحي»
🔷در مورد دوّم که این شخص خودش را متخصّص در باب اقتصاد میداند نیز اشکال این است که در اینجا بین دو امر خلط شده است. آنچه انسان را وادار به رجوع به متخصّص میکند رسیدن به علم است نه به آنچه عرف زمان و تمدّن به او متخصّص این رشته اطلاق میکنند! انسان در واقع محتاج تقلید از عالم است ولی آنچه اینها از آن به عنوان متخصّص یاد میکنند وقتی به دقّت در عمق آن نظر کنیم آن عالم مورد حاجت نیست!
👈بلکه معمولا شخصی است که با مکاتب بشری این رشته اجمالا آشنایی دارد و در یکی بیشتر کار کرده و آراء را حفظ کرده و بعضا نقدهایی یاد گرفته و تدریس کرده و از این قبیل امور... . البته منکر فضیلت آنها در فهم بسیاری از روابط بین پدیده ها نیستیم.
👈علم در اصطلاح اینها اساسا به معانی دیگری تحویل رفته که اگر فطرتها از آن خبردار شوند معلوم نیست چقدر مایل به رجوع به اینها باشند.
⚪️حالا اگر هم فرض کنیم ایشان واقعا در اقتصاد امروزی تخصّص دارد مگر وظیفه ی اقتصاد استنباط حقیقت اقتصاد سالم بین مردمان است؟! اقتصاد در بیشتر صورش اساسا نوعی ساختن دانش و شکل دادن به اقتصاد با انگاره های خاصی است که معمولا در آنچه مورد پسند ایشان است طرف نظام سرمایه داری در آن لحاظ شده است. اینطور نیست که حقائق نفس الامری را بخواهند در آن کشف کنند! اینطور نیست که گمشده اش لزوما عدالت باشد.
✅علم اقتصاد اینها معمولا تخصص در انشاء یک اقتصاد خاص برای اغراض خاص مبتنی بر پیش فرضهای بسیار است!
👈این علوم و تخصصها در بسیاری از موارد خادم نظام سرمایه داری و سرباز مترفین و مفسدین اقتصادی اند! خودشان گاهی متهم ماجرا هستند!
👈رجوع به اینها در مسائل بسیاری از قبیل رجوع به پزشک یا مکانیک و مانند آن هم نیستند. متخصّص در این رشته های علوم انسانی اساسا تفاوتهای معنا داری با متخصصین در رشته های دیگر دارد.
⚪به این آقایانی که خودشان را متخصص میدانند و میخواهند بقیه در برابرشان زانو بزنند باید گاهی مبانی عجیب و غریبشان را یاد آور شد تا دیگر اینگونه خود را برتر نبینند! شما هنوز نتوانسته اید تصویر معقولی از آزادی به دست دهید. شما هنوز دعوایتان بر سر راه حل تعارض بین آزادی و عدالت اجتماعی که منجر به انشعاب بزرگتان بین لیبرالیسم و سوسیالیسم شد به توافق نرسیده اید!
👈حالا ایشان که پیرو مکتب اقتصاد لیبرال است. پیش فرض اساسی اقتصاد آزاد لیبرالی چیست؟! همان پیش فرض اساسی آنارشیسم است که آدام اسمیت در قرن ۱۸ به خوبی با مفهوم «دست نامرئی» به آن اشاره کرد.
👈یعنی یک عامل غیبی منافع شخصی و منافع اجتماعی را در شرایط رقابت کامل متعادل میکند! جلّ الخالق! چه راحت به چیزی معتقد میشوند که اینقدر نتایج سهمگین برای مستضعفین و طبقات انسانی دارد.
👈اینان معتقدند تلاش افراد برای حداکثر کردن منافع خود اغلب ممکن است بیشتر به جامعه نفع برساند تا زمانی که مستقیما تلاش میکنند تا به جامعه نفعی برسانند!
👈با اندک تاملی روشن است که این دست نامرئی و هماهنگی پیشین بنیاد مورد ادعای بازار آزاد نه امری بیّن است و نه مبیّن و بلکه خلافش واضح است. هلوی شیرینی برای سرایه داران است! اصلا اینطور نیست که اگر هر کسی فقط به فکر خودش باشد جامعه نظم پیدا کند و رشد کند.
✋گویا اینها تکانه های نظریات چون داروینیسم است که ورای نکات علمی که داشته تجلّیات شومی از خود در عرصه های مختلف نشان داده است! منظورم این نیست که پس سوسیالیسم صحیح است! نخیر! یعنی شما هم به عروه الوثقایی به نام تخصص چنگ نزده اید!
⬇️⬇️