🔹پولس از طرفی به آیین ابراهیمی و دین انبیاء پاک الهی که فطرتها متمایل به آن بود صبغه ی جهانی داد و همه ی مردم اقوام مختلف را به آن دعوت کرد و از طرف دیگر آنها را از علمای یهود بی نیاز کرده و از رعایت شریعت الهی نیز راحت نمود! گویا به آنها اجازه داد میتوانند همان زندگی پیشین خودشان را داشته باشند و فقط با اعتقاد به عهد جدید و پیام فداکاری عیسی مسیح به نجات برسند! از اولیاء الهی خرج کرد و نرخ سعادت را بسیار شکست! دیگر چه چیزی بهتر از این؟! از طرفی با توجّه به ساختارهای ذهنی مألوف بین مردم آن زمان به مسیح صبغه ی خدایی بخشیده و با تکرار طرح واره ی آشنای تثلیث بین امم پیشین به شکلی از باب تألیف قلوب آنها را به این دین جدید انس داد! 🔸عهد جدید را باید در واقع شاهکار تاریخی پولس به عنوان نظریه ای دینی برای تأسیس دیانت نصرانیت دانست! دین مسیحیت در واقع دین پولس است. دینی است که خدایش عیسی است و پیامبرش پولس! خود پولس ادّعا میکند که عیسی خدا بود و خود او در مکاشفه ای به او وحی کرد و عهد جدید را به او آموخت و انجیل را به او عطا کرد! اینگونه باید مسیحیت را شناخت! دین نصرانی در واقع مزاجی جدید از ادیان بت پرستی قدیم با ادیان ابراهیمی است. یضاهئون قول الّذین کفروا من قبل همین است. 🔹نصرانیّت دین موحّدین بت پرست است! دینی است که در یک تناقض آشکار بین کفر و توحید والغاء شریعت جمع کرد. آنقدر این طرح شبیه طرح های پیشینیان است که گاهی انسان به شگفتی می افتد. مثلا در هندوستان نیز همین اندیشه ی تثلیث وجود داشته است. آنها نیز معتقد بودند که کریشنا همان ابن اللهی است که از لاهوتش نازل شده و خود را فدای مردم کرده و به صلیب کشیده شده تا آنها را از خطاهایشان رهایی ببخشد! 🔸امری که به رواج این دین کمک شایانی کرد یکی حالت عاطفی و افسانه ای زندگی مسیح و صلیب بود و دیگر پیگیری مجدّانه و فداکارانه ی مبلّغین این دین جدید بود. واقعا مبلّغینی پای کار و با انگیزه های خوب و جهادی و بدون اغراض مادّی بودند. اگر بخواهم دقیقتر بگویم این فرقه مانند فرقه ی اسماعیلیه در اسلام هستند. افرادی که به قول شیخ مفید اساسا از شاگردان اصلی امام صادق علیه السلام نبودند بلکه من الاباعد و الاطراف بودند ولی توانستند قرائتی نوین و سنگین را ایجاد و تبلیغ کنند. ارکان اصلی نصرانیّت کنونی نیز افرادی بودند که واقعا از حواریون راستین و پیروان عریق مکتب عیسی مسیح نبودند. رهبر آنها شخصی به نام پولس بود که یهودی بود که اصلا مسیح را ندیده بود! 🔹بعد از جریان صلیب به دست برنابا مسیحی شده بود! بعد کاسه ی داغتر از آش شده و حتّی از حواریون هم خود را حواری تر و داغتر میدانست. تاریخ مسیحیت را به نفع قرائت خودشان مصادره کردند. چیزی که بر این امر کمک کرد ابهامهای تاریخی جدّی در مورد آن برهه از تاریخ مسیحیت است. اینطور نیست که مانند تاریخ اسلام بسیاری از وقایع آن به شکل متواتر روشن باشد. بلکه در این زمینه یهودیان که نکته ی خاصی بیان نمیکنند و در مسیحیت هم تمام اطلاعات موثق همانهایی است که بعدها در همین چند انجیل پیرامون عیسی مسیح آمده است. چیزی مانند روایات معتبر متعدد و رجال و اینها ندارند. لذاست که راحتتر امکان تحریف آن بوده است. مخصوصا آنکه حواریون نوعا معتقد بودند که عیسی پیامبری برای یهودیها بوده و تورات هم ملغی نشده است! 🔸همین بود که تبلیغ و ترویج مسیحیت عملا به دست پولس و در کنار او برنابا افتاد که در ادامه با کنار زدن برنابا حلقوم رسمی مسیحیت نزد دیگر اقوام همین پولس بود. همچنین فشارهای روحی ناشی از ظلم و ستم حکومتهای ظالم و سختی های نظام برده داری و اختلاف طبقاتی باعث قبول این دین جدید توسّط فقراء و مبارزان با بی عدالتی و روزنه ی امیدی برای آنها بود. زیرا مسیحیت به شکل ویژه ای دعوت خود را در امور انسانی مبتنی بر مفاهیمی مانند محبت و برادری و اخلاق نیک و رهایی دنیا و گرایشات عرفانی و مانند آن کرده بود. از طرفی چون دستوری به عنوان جهاد و مبارزه سیاسی نداشت حساسیت بسیار عمیقی برای سلاطین آن زمان نداشت بلکه به مرور کار به جایی رسید که امپراطور روم تشخیص داد که اصلا بهتر است دین رسمی کشور را به همین مسیحیت برگرداند! 🔹وقتی به خوبی در زمینه های رواج مسیحیت در روم آن زمان و بیرون آمدن دین ابراهیمی از دایره ی قوم بنی اسرائیل دقّت کنیم به خوبی عمق معنای قاضی عبد الجبّار معتزلی در کتاب تثبیت دلائل النبوة را متوجّه میشویم؛ دیدم قاضی عبد الجبّار مطالب مهمّی در زمینه نصرانیّت در این کتاب بیان میکند و در قسمتی اینگونه نتیجه میگیرد که بر اساس آنچه گذشت در واقع این مسیحی ها بودند که رومی شدند نه اینکه رومی ها مسیحی شوند! گویا وقتی از مسیحیت میگوییم با یک دین ابراهیمی - هلنی مواجهیم! 📖«فاذا تبينت الامر وجدت النصارى تروموا و رجعوا الى ديانات الروم و لم تجد الروم تنصروا» ⬇⬇⬇⬇