باسمه تبارک و تعالی (۴۴۱) «انگار اجتماع نقضین گاهی محال نیست!» «منطق میل گرایی» «إن یتّبِعُونَ الّا الظنَّ و ما تَهوَی الانفُس» 🔹عضو کانالی از یکی از پیام رسانها هستم. در زمینه علوم عقلی و فضای فلسفی است و گویا بیشتر برای دانشجویان این رشته ها است. پدیده ای که نظرم را جلب کرد این بود که محتواها معمولا متناقض است! در ماه مبارک رمضان دعای هر روز را میگذاشت. گزیده هایی از فلاسفه ی بزرگ را هم میگذاشت. 🔸نقاشی ها و موسیقی های هنری جهانی را هم میگذارد! حرفهای اخلاقی و نقد مکاتب را میگذارد! حرفهای کاملا ملحدانه را هم میگذارد. طوری هم هست که گویا همه را با هم تأیید میکند! اینبار دیدم مطلبی قرار داده بود که اینگونه بود: 📖«زن ماهو گفت: کاشکی حرفهای کشیش ها درست بود و بیچارگان این دنیا در آن دنیا به همه چیز می رسیدند. ماهو با لحنی طعنه آمیز گفت: امان از دست کشیش ها! اگر آنها به آنچه میگفتند معتقد بودند، خیلی کمتر میخوردند و بیشتر کار میکردند تا جای خوبی در بهشت دست و پا کنند! نه بابا! آدم وقتی مُرد برای همیشه مرده است!» ⛔واقعا ماندم این تکه را از کتاب ژرمینال اثر نویسنده مشهور فرانسوی امیل زولا با چه نیّتی نقل کرده است! اینکه در تناقض کامل با آن مضامین دینی و دعاهایی است که گاهی میگذارد! از این نمونه ها زیاد پیدا میشود. 👈مگر تناقض محال نیست؟! آخر دین را قبول داری یا نداری؟! هم قبول داری و هم قبول نداری؟! آیا اینها انسانهای منافق و فریب کاری هستند یا برای مخاطبین متنوّع این مطالب را میگذارند یا ...؟! 👈فضای ارائه ی مطالب طوری است که آدم احساس نمیکند نه نفاقی در ظاهر باشد و نه تکثّری بین مخاطبین لحاظ شده و یا تناقض و یا فضای غیر عقلانی بودنی از آن استشمام شود. پس جریان چیست؟! 💡این پدیده اخیرا خیلی شایع شده است. عوامل یا حتی توجیهاتی به ذهن میرسد ولی به ذهنم خطور کرد بعدی از این پدیده به عاملی مهم در شخصیت شناسی انسان نوین برمیگردد! ✅انسان نوینی که تنها خودش و امیالش برایش اهمیت دارد نه حقیقت! انسان گرایی و فردگرایی کارش را به جایی کشانده که حقیقت را هم برای خودش میخواهد نه خودش را برای حقیقت! قرار نیست خودش را منطبق بر حقیقت کند بلکه قرار است حقیقت را در خدمت امیال خود قرار دهد! 👈از آنجا که امیال انسان متفاوت و همینطور ناپایدار است دست به بهره کشی از حقائق و امور مختلف به شکل گزینشی و مقطعی میزند! مهم این است که امیالش را ارضاء کنند. منطقش میل گرایی و تلائم با نفس است. آن چیزی خوب و صحیح است که به من حال بدهد! من از آن کیف کنم! سر حالم بیاورد! 👈وقتی منطق میل گرایی شد اجتماع نقیضین هم دیگر محال نیست! هم امیال معنوی و عادات دینی دارد و از آنها ولو گاهی خوشش می آید و هم امیال مادّی دارد و هم گاهی بدش نمی آید به خاطر نفسانیّتش معاد و آخرتی در پیش نباشد و از این سنخ مطالب خوشش می آید و همینطور ... . 👈سابقا این اجتماع نقیضین عمدتا در فضای فسق و عذاب وجدان بود. مثلا شرب خمر میکرد و موسیقی ناشایست گوش میکرد ولی نوحه و عزاداری هم میرفت و عذاب وجدان داشت. 👈ولی الان گویا حتی عقاید را هم میخواهد مصرف کند! عذاب وجدانی در کار نیست. هم کربلایش را میرود و هم آنتالیایش را! هم از قرآن گاهی خوشش می آید و هم از ضد قرآن! چون تابع امیالش است احساس تناقض و عدم تلائم چندانی هم ندارد!