👈روشن بود که پاسخ صریحی برای بسیاری از این پرسشها در متون دینی و بیان عقول قدسی یافت نمیشد. از همینجا بود که به سرعت ذهنها به ضروت وجود پاسخ باطنی در متون دینی رهنمون شدند و در ادامه با استفاده از استعاره ی مفهومی «استنباط» انتظار خود را برای وصول به پاسخ دین اصلاح نمودند. 👈گاهی آبی در ظاهر وجود ندارد ولی با تلاش و حفر چاه یا همان عملیّات استنباط میتوان در لایه های درونی تری از سطح زمین به آبی گوارا و فراوان دست یافت! مفهوم آشنای «فقه» نیز که به معنای فهم عمیق بود در این راستا مؤیّدی در این زمینه بود. دیگر ذهنها آماده ی یک تلاش وسیع و عمیق برای دریافت پاسخ دینی شده بودند. 🔴ولی معضلی که در این زمان رخ داد آن بود که با چه ساز و کاری این حجم وسیع از مسائل را از متن دینی پاسخ بدهیم؟! در اینجا طرحهای گوناگونی برای ترسیم فرآیند استنباط در جامعه ی اسلامی مطرح شد. ⚪ساده ترین طرح آن بود که بر حیطه ی تتبّع حدیثی مدام افزوده شده و هزاران هزار و گاهی صدها هزار نقل گردآوری گشته و بتوان به ذوقی دینی دست یافت و در مورد مشکل به نزدیکتری مواردی که در دایره ی منقولات یافت میشود ولو با اسناد ضعیف تمسّک نمود. این طرح ریشه های اوّلیه ی شکل گیری فقه حدیثی در دنیای عامّه و خاصّه بود. مشکلات و چالشهای این طرح ورای اهمیت آن روشن بود. 👈البته این طرح نیز به مرور پیشرفتهایی نمود و در شیعه بزرگانی مانند مرحوم کلینی و ابن الولید و شیخ صدوق و بسیاری دیگر نمایندگان این جریان استنباطی بودند. 👈هنوز تحقیقات مناسب برای بازشناسی معالم این نوع فقاهت به شکل مطلوب انجام نشده است. در قرون اخیر فقه اخباری تلاشی برای احیاء این نوع عقل فقاهی تاریخی بود که به نظر میرسد تفاوتهایی با آن دارد و خود عقلی مستقل باید لحاظ شود. ⚪طرح دیگری که به زودی به عنوان تنها و بهترین طرح برای عبور از این معضل پیشنهاد شد طرح قیاس بود. اینکه اگر قرار است انتظار داشته باشیم پاسخ همه چیز را از دین بگیریم چاره ای جز استفاده از تمثیلها و قیاسات نداریم. باید اخذ به متشابهات و صید معانی کلّی کامن در خطابات و مانند آن کنیم تا قدرت مانوری در تطبیق و تکثیر فروعات پیدا نماییم. 👈مشکل اساسی این طرح که با ابوحنیفه به برجستگی و تمایز بی سابقه ی خود رسید این بود که آشکارا خود وسیله ای برای محق دین و دوری از آن میشد! از اهمّیت بررسی های نقلی کاسته میشد و فروعات تخیّلی بی ریشه دامن زده میشد. 👈شیعه به واسطه ی حضور اهل بیت علیهم السلام و امکان استعلام انظار دینی چندان در دام این طرح نیافتاد. البته در برهه هایی توسّط برخی بزرگان شیعه قبل از ظهور فقه اجتهادی لفظی از این نوع فقاهت به شکل مقطعی استقبال شد. ⚪طرح دیگری که مخصوصا از سوی متکلّمین معتزله و عدلیّه مطرح گردید آن بود که با استفاده از ظرفیّتهای به وجود آمده در دامن علوم عقلی اسلامی و استانداردهای علمی آن زمان تلاشی سازمانی برای تنقیح میزان دسترسی خودمان به احکام دینی نموده و راه های رسیدن به قطع و یقین مانند توجّه به اجماعات و سیره های محقّق و همینطور روشهای قابل اعتماد را کشف و توسعه دهیم. 👈این همان طرحی است که منجر به پی ریزی فقه کلامی گشت که در شیعه نیز تابعان بزرگی مانند شیخ مفید و سید مرتضی و شاگردان ایشان تا زمان ابن ادریس داشت. بررسی زوایای این طرح ها برای پیریزی معالم کلّی نظریّه ی استنباط مجال واسعی میطلبد. ⚪امّا مهمترین طرحی که در این زمینه تا کنون ارائه شده و توسّط شافعی به اوج تمایز خود در تاریخ اسلامی رسید آن بود که معضل استنباط را با به راه انداختن تلاشی جهادی در شوراندن دریای به ظاهر آرام وادی دلالت الفاظ درمان کنیم. این الفاظ و دلالتهای متون دینی را دست کم نگیریم! اینها معدنی از دلالتها را در درون خودشان گنجانده اند که باید استحصال شود! 👈باید انتظار دلالت فهمی خودمان را بسیار بالا ببریم و از نگاه سطحی به وادی دلالت دست بکشیم! ولی مهمترین ابزار برای شوراندن و موّاجی نمودن دریای الفاظ در نظریه فقه اجتهادی چه بود؟! تمسّک به عمومات و اطلاقات! 👈این روش به مرور مخصوصا به دست شیخ طوسی در کتاب مبسوط توسّط علمای شیعه نیز با استقبال فراوان مواجه شده و به مرور فضای فقه شیعه به دست این طرح کلان استنباط در آمد! همانکه میتوان آن را فقه اجتهادی نامید! ⬇⬇