✋ولی واقعا این لذّت ریشه در چه دارد؟! برخی گمان میکنند این لذّت نیست! دفع الم است! نخیر اشتباه میکنند! خود خود لذّت است. از سنخ درک ملائمت است. 👈ولی منشأش چیست؟! چرا دیگران اینها را درک نمیکنند و اصلا به ذهنشان هم نمیرسد اینها لذّت داشته باشد! یکی از برادران نکته ی خوبی گفت. 🔹این همان مطلبی است که شیخ الرئیس بوعلی سینا در فصل چهارم از نمط هشتم اشارت که در زمینه بهجت و سعادت است آن را توضیح داده است. شیخ الرئیس بعد از آنکه مقوّمات آن چیزی که باعث لذّت بردن آدمی میشود را توضیح میدهد و آن را عمدتا در درک کردن چیزی میداند که ملائمتی با انسان دارد این اشکال را مطرح میکند که اگر چنین است پس چرا ما آنگونه که از شیرینی جات لذّت میبریم مثلا از صحّت و سلامتی لذّت نمیبریم؟! آیا این نقض آن نیست؟! 👈در پاسخ نکته ی تکان دهنده ای بیان میکند. اگر کسی عمقش را درک کند به حقیقت «اوفّیش» پدر بزرگ پی میبرد. به ضرورت شکر گزاری پی میبرد. به این امر واقف میشود که اساسا ما به خاطر ناشکری و غفلتمان نمیگزاریم انرژی های متراکم لذّتی که نعمتهای الهی همواره با خود داریم برایمان آزاد شود. 👈وقتی این انرژی ها آزاد نشد از آنها بهجت و سرور پیدا نمیکنیم! بلکه دچار حالت کفر و ناسپاسی میشویم! ای بیچاره انسان! ای غافل انسان! 👈ابن سینا میگوید آنچه برای لذّت بردن از سلامتی لازم است تنها وجود سلامتی نیست! درست است که ما از وجود سلامتی و ملائمت آن لذّت میبریم ولی شرط تحقّق این لذّت شعور و تفطّن به این حصول و وجود سلامتی است. 👈اگر به نعمت سلامتی توجّه نکنیم و غفلت بورزیم هر چند وجود داشته باشد لذّتی از آن نمیبریم! لذّتش را در وجودمان آزاد نمیکند! ولی چرا از شیرینی لذّت میبریم ولی از سلامتی معمولا نه! چون شیرین بودن شیرینی را به شکل دفعی احساس میکنیم و همین دفعی بودن باعث توجّه و ادراک این ملائمت است. 👈ولی برخی نعمتها مانند سلامتی هستند که وجودی دائمی دارند. به خاطر همین استقرار و وجود دائمی و شدّت ظهور نسبت به ادراک ما در خفا و پنهانی میروند و همین باعث نوعی لذّت نبردن و کفران نعمت میشود: «لعلّ المحسوسات اذا استقرّت لم یشعَر بها»؛ 👈ولی اینها هم لذّت دارد. گاهی لذّتش بیشتر از شیرینی جات هم هست. به قول ابن سینا کی به لذّت اینها پی میبریم؟! وقتی شرایطی رخ بدهد که اینها از ما گرفته شود و یک دفعه و بدون تدریج از حالت مریضی به آن حالت سلامتی برگردیم! 👈در این حالت به خوبی شعور و ادراکی نسبت به این ملائمت سلامتی با خودمان پیدا میکنیم که باعث لذّتی عظیم میشود. تعبیر ابن سینا جالب است: «المریض و الوَصِب یجد عند الثؤوب الی الحالة الطبیعیة مغافصة غیر خفیّ التدریج لذّة عظیمة» این لذّت عظیمة همان «اوفّیش» است. همان است که گفتم «أین الملوک!». 💡به ذهنم خطور کرد اینکه سلامتی است. امنیّت هم همینطور است. نعمت عقائد پاک و داشتم امامان نور هم همینطور است. نعمت داشتن خانواده خوب و جامعه ی ایمانی هم همینطور است و... . اینها همه لذّت بخش است ولی چه کنیم که به خاطر کم شکری نمیگذاریم نفسمان به خوبی متوجّه این نعمتها شود. 👈همین است که نیروی وجودی متراکم در این نعمتها در نفسمان آزاد نمیشود. آن لذّت عظیم را درک نمیکنیم. گویا اصلا نداریم. ماهیت این همان کفران نعمت است. به تعبیر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: «نِعْمَتَانِ مَكْفُورَتَانِ الْأَمْنُ وَ الْعَافِيَة». در روایتی دیگر آمده است: «الصحة و الفراغ» 👈همین فراغت داشتن خودش لذّتی عظیم دارد و نعمتی بزرگ است. ولی چون درکش نمیکنیم کفرانش میکنیم. یعنی چه؟! یعنی نه تنها سبب لذّت نیست بلکه باعث نوعی ناملایمات هم برایمان میشود. ⬇⬇