باسمه تبارک و تعالی (۵۹۱) «نقش تبلیغ در ترویج حق» «صاب بن ادریس و سفارش به افروختن آتشی در باد» «بیان یکی از آسیبهای فضای سنّتی و حوزوی» 🔹کاری علمی برای جایی انجام داده بودم که نیاز به تبلیغ داشت. میخواستم به مسئولان مربوطه بگویم من هر چقدر این کار را متقن و هنرمندانه هم انجام داده باشم تنها بخشی از ماجراست. اینطور نیست که اصل ساختن یک چیز برای کسی که احساس وظیفه کرده کافی باشد. بعد از ساختن مقوله ی رساندن و ترویج آن نیز به دست مخاطبینش مهم است. ✋چه بسیار چیزهای خوبی که فهمیده شده، نوشته شد و ساخته شد ولی به دست مشتریان واقعی اش نرسید! 🔸برخی میگفتند کار خوب خودش معرّف خودش است! مغالطه روشن بود. زیرا معرّف بودن چیزی است و مبلّغ بودن چیز دیگری است. گذشته از اینکه حتّی در فضاهای علمی نیز برای بنده ثابت شده که اینطور نیست یک کار خوب به خودی خود شناخته و مشهور شود. نیاز به ترویج دارد. مخصوصا اگر عمیق باشد. چون دیریاب تر است. ✋فضاهای علمی هم اینطور نیست که علمی محض باشند. لایه هایی از نیروهای روانی و اجتماعی در آنها تنیده شده است. 🔹از همینجاست که یکی از مفاهیمی که از دیرباز در دین مبین اسلام برجسته شد مفهوم «تبلیغ» بود. مفهوم رسانه و رساندن بود. اینطور نبود که به صرف حق بودن چیزی مغرور شده و اکتفا شود. خود پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هیچ تلاشی را در مسیر تبلیغ دریغ نکرد. دستور تبلیغ هم داشت که «بلِّغ»! یک وظیفه بود. جدیت عجیب ایشان در تبلیغ درس آموز است. 👈در بازارهای بزرگ و موسمی عرب حاضر میشد و تبلیغ میکرد! در ایّام حج که مجمع عرب بود تبلیغ میکرد! به میان قبائل و رؤسای قبائل میرفت و تبلیغ میکرد. نامه به کشورهای مجاور مینوشت و تبلیغ میکرد. مبلّغ میفرستاد و تبلیغ میکرد. شعرای بزرگ را تشویق میکرد و تبلیغ میکرد. در منبر تبلیغ میکرد. در جنگ و محفل و خانه و بازار و... 👈امروزه هم هر کسی با مقوله ی بازار آشنا باشد به خوبی به ضرورت مقوله ی تبلیغات پی خواهد برد. گاهی از اصل کار مهمتر است. مصرف پدیده ی عجیبی است. خیلی دائر مدار تبلیغ است. 🔸حالا میخواستم به مسئولان مربوط به آن کاری که انجام داده بودم در لفّافه بفهمانم بابا این کار نیاز به تبلیغات دارد. نیاز به اقناع و ایجاد جلساتی برای آشنایی دارد. حیفش نکنید! این دیگر کار شماست. احساس میکردم خوب نمیفهمند. 👈دیدم باید از ادبیّات خودشان استفاده کنم. چون وقتی میگوییم تبلیغات در فضای حوزوی و سنّتی گاهی تداعی نوعی محبّت دنیا و منافات با توکّل و اخلاص برایشان تداعی میکند. گویا به دنبال شهرت و جاه و مقامیم. دیدم باید از یک استعاره ی تمثیلی استفاده کنم. 👈در آن محدوده ی محفوظاتم کلامی مناسبتر از یکی از حکمتهای منسوب به صاب بن ادریس به یادم نیامد. بارها آن را در جلسات تکرار کردم. این را که میگفتم مقداری شاید بهتر توجیه میشدند. ✔متأسّفانه یکی از آسیبهای فضای سنّتی و حوزوی ما همین است که تا یک حکمت عقلانی در قالب یک عبارت عربی کوتاه و زیبا و مخصوصا روایت یا منسوب به روایات نبینند زمینه ی پذیرش مطلوبی نسبت به آن ندارند. از همینجاست که افرادی که با این فضاها کار میکنند باید دایره ی محفوظات خود را در زمینه ی حکمتهای عربی زیبا، کوتاه و بلیغ را مخصوصا در میان روایات هر چند ضعیف مانند روایات غرر الحکم و مانند آن زیاد کنند. 👈در هر حال این صاب همان شخصی است که در قولی صابئین و کوکب پرستان به او منسوب اند. از حکمای دنیای باستان و به نقلی پیامبر بوده. سخنان حکیمانه ی او در کتب نقل میشود. 👈یکی از حکمتهای او را در نزهة الارواح شهرزوری دیدم که گفته بود آتش وقتی بدون باد شعله ور شود فائده ی چندانی ندارد! هر چقدر هم شعله اش قوی باشد و بالا رود و سوزان باشد تا بادی نباشد که آن را به مجاورش سرایت دهد تأثیر چنین آتشی اندک و سوزاندن آن نسبت به پیرامون آهسته تر است. 📖«النّارُ اذا اشتَعَلَت بغیرِ ریحٍ ضَعُفَ عملُها و أبطَأَ إحراقُها» 👈یک استعاره ی مفهومی خوبی برای روشن کردن عرصه ی تبلیغ است. واقعا بسیاری را قانع میکند. کشف، ساختن و استفاده از این استعاره های شناختی خیلی کار را آسان میکند. 👈گاهی نیز برای این منظور از یک حکمت منسوب به روایات استفاده میکردم که: «ذَلَّ مَنْ لَيْسَ لَهُ سَفِيهٌ‏ يَعْضُدُه‏» یعنی کسی که هر چند موضع حقّی دارد ولی اصحاب متعصب و بی کلّه ای نباشند تا از او در مسیر آن دفاع کنند و آن را ترویج نمایند ذلیل میشود. کارش نمیگیرد! ✋✋البته بماند اینکه خودم هم عامدانه تلاشی برای تبلیغ این بذل خاطرها نداشتم. آتشی در باد نیافروختم. ولی گاهی به خودم گفتم مطلب خوب مال همه است. اگر من به سببی و بهانه ای تبلیغ نمیکنم وظیفه ی تبلیغ از دیگران ساقط نمیشود. الدالّ علی الخیر کفاعله.