باسمه تبارک و تعالی (۵۹۲) «هبوط از وادی فطرت به وادی نفسانیّت» «دار السلام اربعین و شکوفه های وادی فطرت» 🔹وارد خانه که میشویم احساس میکنیم یک دفعه از محیطی رسمی با حساب و کتابهای خاص بریده شده و به محیطی امن و با روابط محبّتی و انسانی دیگری وارد شده ایم. گویا فضا یک دفعه عوض میشود. گاهی اقوام و نزدیکان هم در میهمانی جمع میشوند نوعی دیگر از این احساس شکوفا میشود. محفلی بر اساس محبّت تشکیل شده و صحنه های خاصی رقم میخورد. 👈مخصوصا در آن خانواده ها و فامیلهایی که روابطی گرم و صمیمی دارند. اهل صله رحم اند. اهل کمک و یاری و ایثارند. 😔ولی همینکه از آن مکان بیرون آمده و وارد خیابان و بازار و مشاغل میشویم گویا وضعیت کاملا فرق دارد. نه فقط از این نظر که کارمان عوض میشود. بلکه از این نظر که گویا روابط انسانها در نظامی دیگر رقم میخورد. انسانها همه مراقب خود و منافع خودشان هستند. 👈کسی به فکر کسی و رفع نیازهای کسی و ایثار و آن هم از روی محبّت نیست. این را وظیفه ی خودش نمیداند. گویا همه با هم غریبه هستند. باید از خودشان در برابر تعرّض دیگران مراقبت کنند. در لاک خودشان فرو میروند. اگر اجتماعی کوچک هم شکل بگیرد معمولا بر اساس لذّت یا منفعت است. آن نور و صفا و صمیمیت را ندارد. آن خیر خواهی و نصیحت واقعی را ندارد. ⬇